علی جلالیان مقدم؛ محمد نورمحمدی؛ رمضان میرزایی؛ جمشید جمالی
چکیده
زمینه و هدف: ترکیبات آلی فرار (VOCs) مانند تولوئن بهدلیل پایداری، آبگریزی و اثرات زیانبار بر سلامت انسان و محیط زیست، از مهمترین آلایندههای هوا محسوب میشوند. این مطالعه با هدف ارزیابی امکانسنجی استفاده از روغن برش به عنوان فاز آلی در بیواسکرابرهای دو فازی برای افزایش حذف بیولوژیکی تولوئن انجام شد. مواد و روشها: در این مطالعه، ...
بیشتر
زمینه و هدف: ترکیبات آلی فرار (VOCs) مانند تولوئن بهدلیل پایداری، آبگریزی و اثرات زیانبار بر سلامت انسان و محیط زیست، از مهمترین آلایندههای هوا محسوب میشوند. این مطالعه با هدف ارزیابی امکانسنجی استفاده از روغن برش به عنوان فاز آلی در بیواسکرابرهای دو فازی برای افزایش حذف بیولوژیکی تولوئن انجام شد. مواد و روشها: در این مطالعه، با هدف بهبود حذف زیستی تولوئن، امکانسنجی استفاده از روغن برش بهعنوان فاز آلی در بیواسکرابرهای دو فازی بررسی شد. ابتدا زیستسازگاری روغن برش در غلظتهای 10، 20 و 30 درصد با استفاده از کشت لجن فعال در محیط حاوی روغن ارزیابی شد. سپس عملکرد جذب تولوئن در مجاورت فاز آلی و میزان انتقال آن به فاز مایع در شرایط مختلف آزمایشگاهی و دبیهای متفاوت سنجیده شد. همچنین، تراکم بیوآئروسلها در خروجی دستگاه با روش NIOSH 0800 اندازهگیری شد. یافتهها: نتایج نشان داد در غلظت 10 درصد، روغن برش تأثیر منفی بر رشد میکروارگانیسمها نداشته و باعث افزایش 5/7 برابری جذب تولوئن نسبت به آب خالص شده است. همچنین با افزایش غلظت فاز آلی به دلیلی افزایش ویسکوزیته فاز مایع، رشد میکروبی کاهش یافته و ضریب انتقال جرم نیز کمتر شد. کمترین میزان بیوآئروسل در خروجی نیز در غلظت 10 درصد مشاهده شد. نتیجهگیری: در نتیجه، افزودن روغن برش به عنوان یک فاز آلی در بیواسکرابرها، به ویژه در غلظتهای پایینتر، میتواند ظرفیت جذب تولوئن را افزایش دهد، زمان اقامت آن را در فاز مایع افزایش دهد و شرایط مطلوبتری را برای تجزیه بیولوژیکی فراهم کند. با توجه به هزینه کم، در دسترس بودن و خواص فیزیکی مطلوب، به نظر میرسد روغن برش یک جایگزین امیدوارکننده و کارآمد برای کاربرد در سیستمهای بیواسکرابر دو فازی برای حذف VOC باشد.
امیر زارعی؛ سیروان زارعی؛ سیدعرفان مومن پور؛ محمدرضا گلعنبریان؛ عباس سلیمانپور
چکیده
زمینه و هدف: تابش خورشیدی یکی از پارامترهای مهم و تأثیرگذار در مطالعات هیدرولوژی و هواشناسی کشاورزی میباشد. با توجه به هدف تحقیق که پیشبینی میزان تابش خورشیدی میباشد، میتوان نوع تحقیق را کاربری دانست.مواد و روشها: سال آماری موردنظر به مدت یک سال (اول فروردین 1402 تا آخر فروردین 1403) میباشد و دادههای مورد استفاده، دادههای ...
بیشتر
زمینه و هدف: تابش خورشیدی یکی از پارامترهای مهم و تأثیرگذار در مطالعات هیدرولوژی و هواشناسی کشاورزی میباشد. با توجه به هدف تحقیق که پیشبینی میزان تابش خورشیدی میباشد، میتوان نوع تحقیق را کاربری دانست.مواد و روشها: سال آماری موردنظر به مدت یک سال (اول فروردین 1402 تا آخر فروردین 1403) میباشد و دادههای مورد استفاده، دادههای روزانه ایستگاه سینوپتیک تهران شامل بیشینه و کمینه دما، بیشینه و کمینه رطوبت نسبی و حداکثر سرعت باد میباشد (5 مورد) و دادههای PM10، PM2.5 (از ایستگاه سنجش آلودگی شهر تهران) میباشد. رابطهی همبستگی بین تابش خورشیدی بهعنوان متغیر وابسته و پارامترهای دیگر (مؤلفههای مستقل) از طریق ضریب همبستگی پیرسون در نرمافزار SPSS.26 انجام گرفت.یافتهها: نتایج نشان داد که تابش خورشیدی با کمینه و بیشینه دما، حداکثر سرعت باد، و PM10 دارای همبستگی مستقیم و با بیشینه و کمینه رطوبت نسبی، جهت باد و PM2.5 دارای همبستگی معکوس میباشد. تخمین تابش خورشیدی با استفاده از روشهای رگرسیون خطی چندگانه و شبکه عصبی مصنوعی (MLP) انجام شده که روش شبکه عصبی مصنوعی با ضریب تعیین (R2) نزدیک 87 درصد دارای عملکرد بهتری از دو روش دیگر ( Enter و Stepwise) میباشد.نتیجهگیری: مقایسه سه روش (Ann، Enter و Stepwise) در مرحلهی آمورش و تست نشان از عملکرد بهتر روش شبکه عصبی دارد (مقدار بالاتر ضریب R2). مقدار شاخص MSE (میانگین مربعات خطا) در هر دو مرحله ی آموزش و آزمون در روش شبکه عصبی بهتر و به ترتیب 1/87و 1/68 میباشد در حالی که همین شاخص برای روش Enter، 3/65 و 3/37 بوده و همچنین برای روش Stepwise نیز مقادیر 11/6 و 1/75 محاسبه گردیده است نتایج نشان میدهد که در هر سه روش مدلها در مرحله آزمون بهبود یافتهاند.
رضا پیکانپور فرد؛ مهسا تمجیدی؛ منیژه مهدیآبادی؛ فریال فراست
چکیده
زمینه و هدف: امروزه بسیاری از انسانها در معرض آلودگی هوا قرار دارند و این پدیده، سلامت انسانها را از جنبههای مختلفی تهدید میکند. حضور یک آلاینده با غلظت بیش از حد مجاز دریک محیط طبیعی را آلودگی هوا میگویند. هدف اصلی این مقاله بررسی میزان تاثیر ارتفاع دودکش بر غلظت آلایندههای خروجی از یک دودکش میباشد. مواد و روشها: در ...
بیشتر
زمینه و هدف: امروزه بسیاری از انسانها در معرض آلودگی هوا قرار دارند و این پدیده، سلامت انسانها را از جنبههای مختلفی تهدید میکند. حضور یک آلاینده با غلظت بیش از حد مجاز دریک محیط طبیعی را آلودگی هوا میگویند. هدف اصلی این مقاله بررسی میزان تاثیر ارتفاع دودکش بر غلظت آلایندههای خروجی از یک دودکش میباشد. مواد و روشها: در این پژوهش توصیفی-تحلیلی، از نرمافزار AERMOD برای مدلسازی پراکنش آلاینده SO₂ در چهار رویکرد ارتفاعی (63، 97، 103 و 110 متر) استفاده گردید. دادههای مورد استفاده شامل مشخصات فنی دودکش (دبی، دما و سرعت خروج گاز)، دادههای هواشناسی ساعتی از ایستگاه سینوپتیک شیراز در بازه زمانی 1400-1401 شمسی و مدل رقومی ارتفاع منطقه با دقت 90 متر بود. منطقه مورد مطالعه با شبکهبندی 300×300 متر و در شعاع 10 کیلومتری از دودکش مورد بررسی قرار گرفت.یافتهها: نتایج نشان داد افزایش ارتفاع دودکش از 63 به 110 متر (افزایش 42 درصدی) موجب کاهش 32 درصدی غلظت SO₂ میشود. در ارتفاع 63 متر، غلظت یکساعته SO₂ به 263 میکروگرم بر مترمکعب (فراتر از حد مجاز 196 میکروگرم بر مترمکعب) رسید، در حالی که در ارتفاع 110 متر، این مقدار به 178 میکروگرم بر مترمکعب کاهش یافت. حداقل ارتفاع مؤثر برای رعایت استانداردهای آلودگی هوا 103 متر تعیین شد.نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش نشان میدهد که تغییر ارتفاع دودکش تاثیر بسیار زیادی در میزان و محل تاثیر آلایندهها دارد و میتوان تاثیر سایر ویژگیهای فیزیکی دودکش را نیز در پژوهشهای بعدی مورد بررسی قرار داد.