پریسا دادخواه؛ عاطفه چمنی؛ ثمر مرتضوی
چکیده
زمینه و هدف: با توسعه صنایع در سواحل و گسترش شهرهای ساحلی، اکوسیستمهای آبی و آبزیان در معرض آلایندههای مختلف به ویژه فلزات سنگین قرار گرفتهاند. فلزات سنگین پس از ورود به محیط آبی در بافت آبزیان تجمع یافته و در نهایت وارد زنجیره غذایی شده و به بدن انسان راه مییابند. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی خطر عناصر سرب، کادمیوم و روی در ...
بیشتر
زمینه و هدف: با توسعه صنایع در سواحل و گسترش شهرهای ساحلی، اکوسیستمهای آبی و آبزیان در معرض آلایندههای مختلف به ویژه فلزات سنگین قرار گرفتهاند. فلزات سنگین پس از ورود به محیط آبی در بافت آبزیان تجمع یافته و در نهایت وارد زنجیره غذایی شده و به بدن انسان راه مییابند. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی خطر عناصر سرب، کادمیوم و روی در دو گونه ماهی خوراکی کوسه باله سیاه کوچک و ماهی هامور خلیج فارس در سال ۱۳۹۵ انجام شد.
مواد و روشها: در مطالعه حاضرنمونهبرداری در پاییز سال ۱۳۹۵ انجام گرفت و از هر گونه ماهی، 15 نمونه عضله برداشت و به روش مرطوب هضم و غلظت سرب، روی و کادمیوم به وسیله دستگاه جذب اتمی Furnace AAS Model 67OG اندازهگیری گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS، ورژن 20 و آزمونهای Shapiro-Wilk، One Sample T-Test و Binomial Test انجام شد.
انجام شد.
یافتهها: بر اساس نتایج، میانگین غلظت فلزات سرب، روی و کادمیوم به ترتیب در عضله ماهی کوسه بال سیاه کوچک 5/5، 8/4 و 0/22mg/kg و در ماهی هامور به ترتیب 9/14، 13/54 و 0/27mg/kg بود که میانگین غلظت فلز سرب در هر دو ماهی، بیشتر از حد استاندارد سازمان جهانی بهداشت بود. مقدار شاخص بهره مخاطره کل برای ماهی کوسه باله سیاه کوچک و ماهی هامور کمتر از 1 بود.
نتیجهگیری: جذب سرب، کادمیوم و روی بهواسطه مصرف عضله خطری مصرفکنندگان را تهدید نمیکند، اما مقادیر فاکتور وضعیت بهدست آمده برای ماهی کوسه باله سیاه کوچک و ماهی هامور در محدوده استاندارد معرفی شده برای ماهیان آبهای آزاد قرار ندارد و نشاندهنده شرایط نامناسب این زیستگاه برای آبزیان از نظر سلامت و استرسهای محیطی میباشد.
سپیده یگانه شالی؛ قاسم رحیمی؛ لیلا جهانبان؛ صلاح الدین مرادی؛ عیسی ابراهیمی
چکیده
زمینه و هدف: در دهههای اخیر، تمرکز فعالیتهای صنعتی، کشاورزی و شهرنشینی باعث آلودگی و تجمع عناصر سنگین در خاک و گیاهان شده است که بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم بر زندگی انسانها و حیوانات اثر میگذارد. در حال حاضر در اکثر محصولات کشاورزی تجمع آلایندهها به دلیل استمرار مصرف نامتعادل کودها که از دیدِ مصرف کنندگان به دور مانده، ...
بیشتر
زمینه و هدف: در دهههای اخیر، تمرکز فعالیتهای صنعتی، کشاورزی و شهرنشینی باعث آلودگی و تجمع عناصر سنگین در خاک و گیاهان شده است که بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم بر زندگی انسانها و حیوانات اثر میگذارد. در حال حاضر در اکثر محصولات کشاورزی تجمع آلایندهها به دلیل استمرار مصرف نامتعادل کودها که از دیدِ مصرف کنندگان به دور مانده، بسیار بیشتر از حد مجاز است. مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان جذب فلزات سنگین مس، سرب و کادمیوم بر روی اندامهای مختلف موشهای تحت تغذیه گیاه توتفرنگی آلوده انجام شد.
مواد و روشها: در این پژوهش تجمع و توزیع عناصر سنگین در اندامهای مختلف موش صحرایی که تحت شرایط مختلف غذایی قرار گرفته بودند، مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه گروههای مختلف موش (تعداد 27 موش) با توتفرنگی آلوده به عناصر سنگین به صورت گاواژ دهانی در طی یک دوره 3 ماهه، هر روز تغذیه شدند. با توجه به متوسط وزن موشها برای هر کدام 0/5g توتفرنگی تازه در نظر گرفته شد. عناصر سنگین کادمیوم (15/773mg/L)، سرب (41/560mg/L) و مس (9/445mg/L) به صورت محلول به گیاه اضافه شد. در ادامه آزمایش، عناصر سنگین (کادمیوم، مس و سرب) تجمع یافته در اندامهای مختلف موش (کلیه، کبد، پانکراس، بیضه، طحال و مغز) اندازهگیری شدند.
یافتهها: غلظت عناصر مورد بررسی در توتفرنگیهای تولیدی بالاتر از حد استاندارد ایران بودند؛ بهگونهای که میزان عناصر در میوه توتفرنگی برای کادمیوم، سرب و مس به ترتیب برابر با 7/7، 26 و 3/2mg/kgمیوه بهدست آمد. بر اساس نتایج مطالعه، بین اندامهای مختلف اختلاف معنیداری در جذب عناصر وجود داشت؛ بهگونهای که در مورد عنصر کادمیوم در تیمار آلوده در کلیه (0/41g/d) که بیشترین مقدار بود، اختلاف معنیداری با اندام مغز (0/24g/d) که کمترین جذب کادمیوم را داشت، مشاهده شد. عناصر سنگین سرعت افزایش وزن موشها را کاهش داد. تجمع این عناصر در کلیه، کبد و پانکراس بالاتر از سایر اندامها بود. مغز کمترین تجمع را در بین اندامهای مورد برررسی نشان داد. بالاترین جذب عناصر توسط کلیه بود.
نتیجهگیری: به طور کلی نتایج نشان داده است در صورتی که کیفیت توت فرنگی مورد ارزیابی قرار نگیرد و به صورت آلوده در جامعه توزیع شود میتواند اثرات زیان بار بسیاری بر سلامت جامعه داشته باشد و این کنترل کیفیت باید با دقت بالا صورت گیرد.
معصومه مقدم ارجمند؛ مازیار نادری؛ سولماز غلامی
چکیده
زمینه و هدف:آلوده شدن آب آشامیدنی به میکربهای بیماری زا، تهدیدی جدی برای سیستمهای آبرسانی عمومی است. در تصفیه آب، فرایند گندزدایی نقش بسیارمهمی در کاهش عوامل میکروبی ایفاء مینماید. استفاده از روش گندزدایی الکتروشیمیایی آب مبتنی بر تکنولوژی پیشرفته تامین آب ایمن، کارامد و دور از محصولات جانبی گندزدایی سیستمهای متداول ...
بیشتر
زمینه و هدف:آلوده شدن آب آشامیدنی به میکربهای بیماری زا، تهدیدی جدی برای سیستمهای آبرسانی عمومی است. در تصفیه آب، فرایند گندزدایی نقش بسیارمهمی در کاهش عوامل میکروبی ایفاء مینماید. استفاده از روش گندزدایی الکتروشیمیایی آب مبتنی بر تکنولوژی پیشرفته تامین آب ایمن، کارامد و دور از محصولات جانبی گندزدایی سیستمهای متداول رو به گسترش است. هدف ازانجام این مطالعه، ارائه روشی موثر جهت غیرفعال سازی دوگروه باکتریهای شاخص و مقاوم در آب آشامیدنی است.
مواد و روشها:حذف اشریشیاکلی و اسپور باسیلوس سوبتیلیس تحت تاثیر شدت جریان500mA و حضور جداگانه هر یک از الکترولیتهای KCl،NaBr و CuI مورد مطالعه قرار گرفت. آزمایشها بر اساس حالت مداتصال مونوپلار Fe_Fe با الکترودهای استنلس استیل و با فاصله 2cm از یکدیگر، pH طبیعی آب (محدوده خنثی) ودمای محیط (حدود 21c0) انجام شد. متغیرهای تعداد باکتری، میزان الکترولیت حمایتی، میزان جریان القایی، و زمان واکنش مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها:افزودن الکترولیتهای حمایتی باعث کاهش مقاومت باکتریها در مقابل غیرفعال سازی الکتروشیمیایی گردید. الکترولیت حمایتی یدیدمس (CuI )در مقایسه با الکترولیتهای NaBr و KCl راندمان بالاتری را در غیرفعال سازی باکتریها ارائه نمود.
نتیجهگیری: غلظت 2mg/L الکترولیت حمایتی CuI، ضمن ارتقاء توانایی فرآیند الکتروشیمایی، به دلیل افزایش سرعت انتقال یونی و بهبود برقراری اختلاف پتانسیل سیستم، زمان تماس واکنش برای غیرفعال سازی میکربی را کاهش و تاثیر میکربکشی را افزایش میدهد.
علی مقیمی کندلوسی؛ امین محبی تفرشی؛ غزاله محبی تفرشی
چکیده
چکیده
زمینهوهدف:عدم وجود جایگاه مناسب برای دفن و نگهداری زباله در مناطق مختلف گیلان نه تنها باعث از بین رفتن هکتارها جنگل و زمین کشاورزی شده، بلکه سلامت عمومی را نیز با خطرات جدی مواجه کرده است. شهرستان لنگرود نیز به عنوان یکی از نقاط گردشگر پذیر استان گیلان از تبعات زباله در امان نیست، لذا مطالعه حاضر با هدف مکانیابی مناطق مستعد ...
بیشتر
چکیده
زمینهوهدف:عدم وجود جایگاه مناسب برای دفن و نگهداری زباله در مناطق مختلف گیلان نه تنها باعث از بین رفتن هکتارها جنگل و زمین کشاورزی شده، بلکه سلامت عمومی را نیز با خطرات جدی مواجه کرده است. شهرستان لنگرود نیز به عنوان یکی از نقاط گردشگر پذیر استان گیلان از تبعات زباله در امان نیست، لذا مطالعه حاضر با هدف مکانیابی مناطق مستعد جدید دفن بهداشتی پسماند شهری با در نظر گرفتن استانداردهای زیست محیطی در شهرستان لنگرود انجام شد.
موادوروشها:در این تحقیق 20 معیار براساس استانداردهای سازمان حفاظت محیط زیست ایران، سازمان محیط زیست ایالت آلبرتای کانادا، آژانس کنترل آلودگی مینه سوتا و وزارت محیط زیست بریتیش کلمبیا به عنوان معیارهای دخیل در مکانیابی مورد استفاده قرار گرفتند. برای ترکیب نقشه معیارها از روش TOPSISدر محیط نرمافزار ArcGISبهره گرفته شد.
یافتهها:پس از طی نمودن مراحل روش TOPSIS و باتلفیق لایههاى به دست آمده در محیط نرمافزار ArcGIS،نقشه نهایى مکانیابى دفن پسماندهاى شهری درمحدوده مطالعاتى در 5 کلاس (خیلی ضعیف، ضعیف، متوسط، خوب وعالی) طبقه بندى شد.
نتیجهگیرى:بر مبنای نتایج بهدست آمده، 5 محدوده مستعد در جنوب و جنوب غربی شهرستان با بالاترین درجه تناسب و قرار گرفتن در کلاس عالی، بهعنوان مناطق جدید دفن پسماندهای شهری شهرستان لنگرود پیشنهادمیشوند.
مونا تبریزی آزاد؛ انوشیروان محسنی بندپی
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: در طی دهههای اخیر، فعالیتهای انسانی و تغییرات مرتبط با شیوههای زندگی و الگوی مصرف، منجر به تولید حجم زیادی از انواع مختلفی از پسماندها شده است. بهداشت و درمان، یکی از بخشهایی است که پیشرفت قابل ملاحظهای را در جهان داشته است. با این حال چنین به نظر میرسد که بخشی از پسماندهای تولیدی در واحدهای پزشکی ...
بیشتر
چکیده
زمینه و هدف: در طی دهههای اخیر، فعالیتهای انسانی و تغییرات مرتبط با شیوههای زندگی و الگوی مصرف، منجر به تولید حجم زیادی از انواع مختلفی از پسماندها شده است. بهداشت و درمان، یکی از بخشهایی است که پیشرفت قابل ملاحظهای را در جهان داشته است. با این حال چنین به نظر میرسد که بخشی از پسماندهای تولیدی در واحدهای پزشکی که تحت عنوان پسماندهای ویژه یا زائدات کلینیکی نامیده میشوند، خصوصاً در کشورهای در حال توسعه مورد توجه جدی قرار نگرفتهاند. بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف بررسی مدیریت پسماندهای عفونی و تیز و برنده در بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه توصیفی - مقطعی در پاییز سال 1392 در 12 بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شد. به منظور انجام این پژوهش، ابتدا پرسشنامهای طراحی و اعتباربخشی گردید، سپس با مراجعه حضوری به بیمارستانها، اطلاعات مورد نیاز شامل ( تولید، تفکیک، جمع آوری، ذخیره سازی، بی خطرسازی، حمل و نقل و دفع پسماندهای تولیدی) جمعآوری گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS، ورژن 16 و Excel صورت گرفت.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد در بیمارستانهای آموزشی شهید بهشتی روزانه 3387kg زباله عفونی و تیز و برنده تولید میشود. تمام بیمارستانهای شهید بهشتی به سیستم بیخطرساز غیرسوز مجهز بوده، ولی تنها در 83/3 درصد از بیمارستانهای مورد مطالعه، بیخطرسازی صورت میگرفت، لذا مقادیری از پسماندهای عفونی بدون طی مراحل بیخطرسازی با پسماندهای شهری دفع میشوند.
نتیجهگیری: در مجموع وضعیت مدیریت پسماند در بیمارستانهای مورد مطالعه تا حدودی مطلوب بود، ولی با توجه به اهمیت موضوع، در برخی موارد نیازمند توجهات بیشتر میباشد.
حسین آذرپیرا؛ طیبه رسوله وندی؛ رحیم عالی؛ امیر حسین محوی؛ محمد امین قربانپور؛ حانیه مرادی؛ علی عطا ملکی؛ مریم صادقی پور؛ زهرا سرلک
چکیده
چکیده
زمینهو هدف:پارامترهای کیفی آب شرب مانند غلظت نیترات، نیتریت، سولفات، کل جامدات محلول، سدیم، منیزیم، فلوراید، سختی کل و هدایت الکتریکی میتوانند نقش مهمی در منابع آب زیرزمینی ایفا کنند و عمدتاً با کشاورزی، مناطق دفع زباله و فاضلاب مرتبط هستند. مطالعه حاضر با هدف تعیین این پارامترها در استفاده از منابع آب زیرزمینی شهر ساوه ...
بیشتر
چکیده
زمینهو هدف:پارامترهای کیفی آب شرب مانند غلظت نیترات، نیتریت، سولفات، کل جامدات محلول، سدیم، منیزیم، فلوراید، سختی کل و هدایت الکتریکی میتوانند نقش مهمی در منابع آب زیرزمینی ایفا کنند و عمدتاً با کشاورزی، مناطق دفع زباله و فاضلاب مرتبط هستند. مطالعه حاضر با هدف تعیین این پارامترها در استفاده از منابع آب زیرزمینی شهر ساوه با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و بررسی آلایندههای موجود در آبخوان منطقه انجام شد.
مواد و روشها:دراین مطالعه توصیفی - تحلیلی، تعداد 120 نمونه آب از 12 حلقه چاه آب شرب در فصل بهار سال97 در دو نوبت صبح و بعدازظهر در نقاط مختلف شهر ساوه تهیه شد. پارامترهای کیفی آب شرب از جمله غلظت نیترات، نیتریت، سولفات، کل جامدات محلول، سدیم، منیزیم، فلوراید، سختی کل و هدایت الکتریکی وارد نرمافزار سیستم اطلاعات جغرافیایی شد و بهصورت بانک اطلاعاتی ذخیره گردید و پس از پردازش، توسط نرمافزار سیستم اطلاعات با پهنهبندی رنگی تهیه و نقشههای هم جغرافیایی (GIS) وضعیت کیفی ترسیم گردید. همچنین از روش درونیابی معکوس برای تخمین شرایط کل منطقه استفاده گردید.
یافتهها: غلظت متوسط کلرور، سولفات، هدایت الکتریکی، کل جامدات محلول، سختی کل و سدیم از حدود مجاز فراتر رفته و شرایط غیر کیفی آب کاملاً مشهود است. همچنین میزان دو یون سینرژیست منیزیم و سولفات که در استاندارد 1053 میزان آنها نباید به صورت متقابل به ترتیب بیش از 250 و 30mg/L باشد، متأسفانه از این استاندارد تبعیت نکرده است. میزان دو یون منیزیم و سولفات بیش از حد استاندارد 1053 بود. باید در نظر داشت میزان بالای هم زمان این دو یون میتواند باعث اختلال در جهاز هاضمه گردد. همچنین میزان فلوراید و نیترات در همه نقاط در حدود مجاز بود.
نتیجهگیرى:بیشترین میزان انحراف از حد مطلوب استاندارد ملی 1053 مربوط به کل جامدات محلول، سدیم، سولفات- منیزیم میباشد که بهتر است برنامه جامعی برای رفع مشکل از جمله استفاده از فناوری نانوفیلتر و یا تبادل یونی اندیشید.
سیما ضماند؛ حسین علیدادی؛ وحید تقوی منش
چکیده
چکیده
زمینه و هدف:فلوئور یکی از 14 عنصر مهم و ضروری برای حیات موجودات زنده محسوب میشود. ازآنجایی که بیشترین نیاز بدن به فلوراید باید از طریق آب آشامیدنی تأمین شود، تعیین مقدار آن در آب های آشامیدنی از اهمیت بسزایی برخوردار است. مطالعه حاضر با هدف اندازهگیری غلظت فلوراید در منابع تأمین کننده آب شرب مناطق شهری و روستایی شهرستان ...
بیشتر
چکیده
زمینه و هدف:فلوئور یکی از 14 عنصر مهم و ضروری برای حیات موجودات زنده محسوب میشود. ازآنجایی که بیشترین نیاز بدن به فلوراید باید از طریق آب آشامیدنی تأمین شود، تعیین مقدار آن در آب های آشامیدنی از اهمیت بسزایی برخوردار است. مطالعه حاضر با هدف اندازهگیری غلظت فلوراید در منابع تأمین کننده آب شرب مناطق شهری و روستایی شهرستان نیشابور و مقایسه آن با استانداردهای موجود انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه توصیفی - مقطعی در سال 1396 بر روی منابع آب آشامیدنی شهری و روستایی شهرستان نیشابور انجام شد. تعداد 100 نمونه آب بهصورت تصادفی از منابع مختلف شهرستان نیشابور جمعآوری گردید. سپس نمونه های جمعآوری شده به آزمایشگاه آب و فاضلاب شهر نیشابور انتقال یافته و با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتر DR 2000 در طول موج 580 نانومتر میزان یون فلوراید بهدست آمد.
یافتهها:میانگین غلظت فلوراید در منابع روستایی، در چاهها mg/L 0/567±0/12 و در چشمه ها mg/L 0/69±0/13 برآورد گردید. میانگین غلظت فلوراید در مناطق دشتی ( mg/L0/662±0/14) بیشتر از مناطق کوهستانی ( mg/L0/505±0/2) بود. میانگین غلظت فلوراید در منابع شهری، در چاههای مناطق شهری mg/L 0/602±0/034، در مخازن شهری mg/L 0/597±0/030 و در شبکه 0/039 mg/L 0/597± بود.
نتیجهگیری: میانگین غلظت فلوراید در برخی منابع تأمین کننده آب مورد نیاز مردم پایینتر از حد مطلوب بود، بنابراین انجام مطالعات بیشتر برای بررسی میزان دریافت روزانه فلوراید از راههای مختلف ضروری است و در صورتی که میزان فلوراید دریافتی از حد مطلوب کمتر باشد، تنظیم میزان فلوراید آب برای سلامت دندان ضروری میباشد.
کلید واژهها:فلوراید، منابع آب، نیشابور