دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52021220150823Efficiency of Ozonation and Chemical Coagulation Using Aluminum Sulfate and Ferric Chloride for Reduction of COD
from Wastewater of Rubber Industryکارایی فرایند ازن زنی و انعقاد شیمیایی به وسیله کلرورفریک و سولفات آلومینیوم در کاهش COD فاضلاب صنعت لاستیک سازی7984500810.22038/jreh.2015.5008FAمحسن مهدی پورکارشناس ارشد مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.محمدهادی دهقانیاستاد گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده
بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.سیمین ناصریاستاد گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.کاظم ندافیاستاد گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانامیرحسین محویاستادیار گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده
بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانJournal Article20150427Background and objective: One of the industries producing environmental pollutant is the rubber industry, which has a lot of in environmental dangers. This study was conducted in the purpose of investigation on Ozone and coagulant material’s (Aluminum sulfate –Ferric chloride) efficiency in waste water treatment<br />of Rubber Industry. <br /><br />Materials and Method: In this work Rubber industries with the industrial waste volume over 2500 m3 per mount was studied. In order to qualitative evaluation of wastewater in this industry, the reduction of turbidity and the amount of COD were considered as the qualitative criteria. <br /><br />Results: In this study, the reduction rate of COD by chemical treatment with Ferric chloride after ozonation was 34 percent and the wastewater of chemical treatment with aluminum sulfate after ozonation shown 48 percent, the reduction of COD. <br /><br />Conclusion: One of the scientific and practical approaches for the treatment of wastewater in these industries is the use of complex process like chemical coagulation and ozonation along with possible biological processes. <br /><br />Paper type: Research articleزمینه و هدف: یکی از صنایع تولیدکننده آلاینده های زیست محیطی، صنعت تولید لاستیک خودروهاست که مخاطرات زیست محیطی فراوانی به همراه دارد. این مطالعه با هدف اساسی بررسی کارایی فرایندهای ازناسیون و انعقاد شیمیایی در کاهش COD فاضلاب صنعت لاستیک سازی انجام شد. <br />مواد و رو شها: در این مطالعه، کارخانه لاستیک سازی با حجم فاضلاب صنعتی بالغ بر 2500 مترمکعب در ماه بررسی شد. به منظور ارزیابی کیفی فاضلاب این صنعت و روند کاهش بار آلودگی آن، مقدار COD به عنوان معیار کیفی در نظر گرفته شد. <br />یافته ها: در این مطالعه، میزان کاهش COD پساب ناشی از تصفیه شیمیایی با ماده کلرورفریک پس از ازن زنی 34 درصد و پساب تصفیه شیمیایی با ماده سولفات آلومینیوم پس از ازن زنی 48 درصد، کاهش میزان COD را نشان می دهد. <br />نتیجه گیری: یکی از راهکارهای علمی و عملی برای تصفیه این صنعت، استفاده از فرایندهای تلفیقی نظیر انعقاد شیمیایی و ازناسیون به همراه فرایندهای بیولوژیکی است.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52021220150823Modeling of drought effect on the Total Hardness and Total Dissolved Solids inground water of Mashhad plainمدل سازی اثر خشک سالی بر سختی کل و جامدات محلول آب زیرزمینی دشت مشهد8594516010.22038/jreh.2015.5160FAرؤیا پیرویمربی گروه آموزشی مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی گناباد، گناباد، ایران.حسین علیدادی*دانشیار گروه مهندسی بهداشت محیط – مرکز
تحقیقات علوم بهداشتی مشهد- دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد0000-0003-2254-495xالله بخش جاویداستادیار گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده
بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شاهرودعلی اصغر نجف پوردانشیار گروه مهندسی بهداشت محیط – مرکز تحقیقات علوم بهداشتی مشهد- دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم مشهدحبیب الله اسماعیلیدانشیار گروه آمار زیستی، مرکز تحقیقات علوم پزشکی مشهد، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهدفاطمه جولائیدانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی گناباد، گناباد، ایران.Journal Article20150425Background and objectives: Water is the major challenging issue worldwide. In Iran, water shortage is more serious than other countries because it is located on arid and semi-arid region. The objective of this research was modeling of drought effects on variation of chemical water quality in the wells of Kashaf Rood area in Mashhad plain in 2006-2010. <br /><br />Materials and Method: Quality and levelraw data(2006-2010) of 16 drinking water wells in Kashaf Rood area and also meteorological parameters were extracted. Data were analyezed by SPSS and Excel softwares and modeled was by STELLA software.Normal and Pearson corrolate test were used in significance level α= 0.05, to understand relationship between water level and quality. <br /><br />Results: Ground water level from 2006 to 2010 have had 6 meter loss. Mashhad plain experienced the least rainfall with an average annual 104.7 mm in 1998-99 and the most rainfall with an minimum annual 414.6 mm. Maximum temperature have been 35 to 40 0C in the hot months and also shortage rain and intensive water level loss were observed in these months in 1991-1992. Examination between water level variation and water ground indexes (TDS & TH) determined that all wells had no significant relationship between those<br />parameters except wells No 5(p=0.028) and 9 (p=0.024). According to model results could be concluded model have good accuracy to estimate groundwater characteristics concentration. <br /><br />Conclusion: Mentioned ground water level loss in the area indicates need for appropriate planninig and management of water resources and rainfall so that will be prevented direct and indirect drought (ie: quality change) <br /><br /><br />Paper Type: Research Articleزمینه و هدف: آب مهمترین مسئله چالش برانگیز جهان است. بحران آب در ایران به دلیل قرار گرفتن در منطقه خشک و نیمه خشک، جدی تر از دیگر کشوها است. هدف از این مطالعه، مدل سازی تغییر کیفیت آب چاه های منطقه کشف رود دشت مشهد، ناشی از خشک سالی در سال های 86 تا 89 بود. <br />مواد و رو شها: جامعه پژوهش، چاه های آب آشامیدنی و پیزومتریک منطقه کشف رود دشت مشهد بود. آمار بازه زمانی سال های 86 تا 89 مربوط به کیفیت و سطح ایستایی 16 حلقه چاه موجود در منطقه، به همراه پارامترهای هواشناسی استخراج گردید. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار SPSS و Excel تجزیه و با نرم افزار STELLA مدل سازی شدند. برای یافتن ارتباط بین کیفیت ( TH و TDS ) و افت آب در سطح معنی داری 5 درصد، از آزمون طبیعی و همبستگی پیرسون استفاده شد. <br />یافته ها: سطح آب طی بازه سال های 86 تا 89 حدود 6 متر افت داشته است. کمترین بارندگی با میزان 104/7 در سال های 78 تا 79 و بیشترین در سال های 71 تا 72 به میزان 6/ 414 میلی متر بوده است. در ماه های گرم حداکثر دما بین 35 تا 40 درجه سانتیگراد بوده که افت شدید سطح ایستایی آب و همچنین کمبود بارش مشاهده شده است. تنها در مورد چاه شماره 5 ( 028 / P=0 ) و 9 ( 024 / P =0 ) بین تغییرات سطح آب و TH رابطه معنی دار بود. طبق نتایج خروجی مدل، می توان گفت مدل توانسته است غلظت شاخص های آب زیرزمینی را با صحت خوبی برآورد کند. <br />نتیجه گیری: افت مذکور در آب زیرزمینی منطقه، نشانگر لزوم برنامه ریزی و مدیریت درست منابع آبی و بارندگی است تا از تأثیرات خشک سالی ازجمله تغییر کیفیت، جلوگیری شوددانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52021220150823Performance evaluation of reverse osmosis systems for water treatment required of hemodialysis in Yazd educational hospitals, 2013ارزیابی عملکرد سیستمهای اسمز معکوس تصفیه آب مورد نیاز دستگاههای همودیالیز بیمارستانهای آموزشی شهر یزد، 139295103516310.22038/jreh.2015.5163FAمحمدصالح علی طالشیکارشناس ارشد مهندسی محیط زیست، دانشکده
منابع طبیعی و کویر شناسی، دانشگاه یزد، یزد، ایران.حمیدرضا عظیم زادهدانشیار، گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی و کوی رشناسی، دانشگاه یزد، یزد، ایرانمحمدتقی قانعیاندانشیار، گروه بهداشت محیط، دانشکده بهداشت،
دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی، یزد، ایرانسیده مهدیه نمایندهدکتری اپیدمیولوژی، مرکز تحقیقات قلب و عروق،
دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی، یزد، ایرانJournal Article20150514Background and objective: Every week, hemodialysis patients need to approximately 400 l of water for producing dialysis fluids. So, the quality of water used for treatment of hemodialysis patients is an important factor. This study evaluated the performance of reverse osmosis systems of Yazd educational hospitals<br />dialysis centers for improving the quality of water used. <br /><br />Materials and Method: In this study, 48 samples of input and output of reverse osmosis systems collected in two educational hospitals during October to December in 2013. Then samples analyzed from the aspect of the physicochemical parameters such as calcium, magnesium, sodium, potassium, total dissolved solids (TDS), sulfate, chloride, total hardness (TH), EC and pH using standard methods of experiment and the results were analyzed using SPSS v.16. software. <br /><br />Results: The findings of research showed that there is significant difference with 99% confidence between input water to reverse osmosis from aspect of calcium, TDS, EC, pH. Results of paired T-Test and evaluation of performance of reverse osmosis showed that there is significant difference between water quality, before and after of system in the hospital No.1. Except chloride and sodium, there is a significant difference between water qualities in two phases in the hospital No.2. <br /><br />Conclusion: The results of this research showed that reverse osmosis system improves the quality of water used for hemodialysis significantly, but in continuous operation may be faced with reduced efficiency. Thus, using combination methods of water treatment is necessary to prevent the physicochemical pollution for ensuring the hemodialysis with good quality. <br /><br />Paper Type: Research Articleزمینه و هدف: بیماران همودیالیزی برای تولید مایعات دیالیز، هر هفته به 400 لیتر آب نیازمندند.ازاین رو، کیفیت آبی که برای درمان بیماران همودیالیزی استفاده م یشود، عامل بسیار مهمی است. این مطالعه با هدف ارزیابی کارایی سیستم های اسمز معکوس مرکز دیالیز بیمارستان های آموزشی شهر یزد،برای بهبود کیفیت آب مورداستفاده انجام شده است. <br />مواد و رو شها: در این پژوهش، 48 نمونه آب از ورودی و خروجی سیستم های اسمز معکوس دو بیمارستان آموزشی، در دوره زمانی آبان تا دی سال 1392 برداشت شد. سپس نمون هها ازنظر پارامترهای فیزیکوشیمیایی کلسیم، منیزیم، سدیم، پتاسیم، همه مواد جامد محلول، سولفات، کلراید، سختی، EC و pH با استفاده از رو شهای استاندارد آزمایش شدند و نتایج با نرم افزار SPSS نسخه 16 بررسی گردید. <br />یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که اختلاف معن یداری با اطمینان 99 درصد، بین آب ورودی به سیستم اسمز معکوس ازلحاظ متغیرهای کلسیم، همه مواد جامد محلول، کلراید، EC و pH وجود دارد. نتایج آزمون T جفتی و بررسی کارایی سیستم اسمز معکوس نشان داد که اختلاف معن یداری بین کیفیت آب، پیش و پس از سیستم در بیمارستان 1 وجود دارد. ب هاستثنای کلراید و سدیم، در بیمارستان شماره 2 نیز بین کیفیت آب در دو مرحله اختلاف معن یداری مشاهده شد. <br />نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که سیستم اسمز معکوس، کیفیت آبی را که برای همودیالیز استفاده می شود، برای همه عناصر اندازه گیری شده ب هطور معن یداری بهبود بخشیده است؛ اما در صورت کارکرد مداوم امکان دارد با کاهش راندمان روبه رو شود؛ بنابراین، استفاده از رو شهای ترکیبی تصفیه آب برای جلوگیری از آلایند ههای فیزیکوشیمیایی، برای اطمینان از همودیالیز با کیفیت مناسب ضروری است.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52021220150823Efficiency of Air Flotation Process in Removal of Oil and Grease from Steel Mill Wastewaterبررسی کارآئی فرآیند شناورسازی با هوا درحذف روغن و گریس از فاضلاب کارخانه فولاد104111518110.22038/jreh.2015.5181FAنسرین عبداللهیکارشناس ارشد مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانمحمدهادی دهقانیاستاد گروه مهندسی بهداشت محیط ، دانشکده
بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.0000-0001-7516-8885کاظم ندافیاستاد گروه مهندسی بهداشت محیط ، دانشکده بهداشت،دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانفضل اله چنگانیاستادیار گروه مهندسی بهداشت محیط ، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانامیرحسین محویاستادیار گروه مهندسی بهداشت محیط ، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایراننیاز مهدی اصفهانیکارشناس، گروه مهندسی بهداشت محیط ، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانJournal Article20150430Background and objective: Oil and grease causes damages for aquatic organisms, soil ecosystem, and mutagenic and carcinogenic for human. The aim of this research was to study the reduction of pollution of oil and grease of steel mill wastewater with Air Flotation system. <br /><br />Materials and Method: At first phase of this examination the sampling performed of raw wastewater for determine amount of oil and grease, COD, TS, TDS, TSS, Turbidity and Alkalinity. The second phase flotation with dispersed air performed at pilot vessel and the second sampling performed for determination<br />of removal efficiency of oil and grease in 3 different concentration and 4 different retention time and measured for other parameters in best concentration and retention time. <br /><br />Results: The retention time were selected 30, 45, 60 and 90 min and concentrations were 591 mg/l, 386 mg/l and 277 mg/l. removal efficiency for parameters of oil and grease, COD, TS, TDS, TSS, Turbidity, Alkalinity, obtained %48, %46, %37, %36, %82, %89, %6. <br /><br />Conclusion: This study showed with increases of retention time from 30minute to 90minute removal efficiency for all of parameters gently increased but between 60 and 90 minute retention time removal efficiency was almost stable. Removal efficiency in high concentration of oil and grease(591mg/l) was more than removal efficiency in low concentration of oil and grease (277mg/l). <br /><br />Paper type: Research articleزمینه و هدف: روغن و گریس باعث صدمه به موجودات زنده آبزی واکوسیستم گیاهی و خاکی گردیده، برای انسان موتاژنیک و کارسینوژنیک هستند. هدف ازاین تحقیق، مطالعه کاهش آلودگی روغن وگریس موجوددرپساب کارخانه فولاد بااستفاده ازسیستم شناورسازی با هوای فشرده بود. <br />مواد و رو شها: درفاز اول این تحقیق ازپساب خام کارخانه برای سنجش میزان روغن وگریس ،اکسیژن موردنیازشیمیایی،کل جامدات،جامدات معلق،جامدات محلول،کدورت وقلیائیت نمونه برداری شد. فازدوم مطالعه ،استفاده ازفرایند شناورسازی با هوای فشرده بااستفاده ازیک پایلوت شناورسازی با هوای فشرده و نمونه برداری وتعیین مجدد مقادیرپارامترهای ذکرشده برای تعیین راندمان حذف روغن وگریس درسه غلظت و چهارزمان ماند مختلف وبرای سایرپارامترها درغلظت وزمان ماند بهینه بود. <br />یافته ها: زمان ماندهای انتخابی شامل 30،45،60،90 دقیقه بوده وغلظ تهای انتخابی عبارت بودنداز 591،386،277 میلی گرم برلیتر. راندمان حذف برای پارامترهای روغن وگریس، اکسیژن مورد نیاز شیمیایی،کل جامدات، جامدات معلق،جامدات محلول،کدورت،قلیائیت برابربا 48،46،37،36،82،89،6درصد بدست آمد. <br />نتیجه گیری: باافزایش زمان هوادهی از 30 دقیقه به 90 دقیقه، راندمان حذف تمامی پارامترها افزایش یافت. اما راندمان حذف از 60 دقیقه تا 90 دقیقه تقریبا ثابت بود. راندمان حذف درغلظت های بالاترروغن وگریس (591 میلی گرم برلیتر) بیشترازراندمان حذف درغلظت های پایین ترروغن وگریس (277 میلی گرم برلیتر) بود.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52021220150823A survey on the knowledge of Environmental Health Officers in regard to the executive process of the legal item13بررسی آگاهی بازرسان بهداشت محیط نسبت به مرحله های اجرایی ماده 13112118525710.22038/jreh.2015.5257FAرؤیا پیرویمربی گروه آموزشی مهندسی بهداشت محیط، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی گنابادمحمد واحدیان شاهرودیاستادیار گروه بهداشت و مدیریت، مرکز تحقیقات
علوم بهداشتی مشهد، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم
پزشکی مشهد.حسین علیدادیدانشیار گروه مهندسی بهداشت محیط، مرکز تحقیقات علوم بهداشتی مشهد، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد0000-0003-2254-495xملیحه نوری سیستانیمربی گروه آموزشی بهداشت, دانشگاه علوم پزشکی نیشابور, نیشابور, ایرانJournal Article20150430Background and objective: Environmental Health Officers (EHO) being essential members of health systems play a key role in the prevention of disease and the environmental sanitation by consulting, inspecting, monitoring and law enforcing (if it’s necessary). Protection of the environment and promotion of<br />the community health need to enforce strict rules so that the adverse effects of environmental pollution reduced as much as possible. This study was carried out to survey the knowledge of Environmental Health Officers about the executive process of legal item 13. <br /><br />Materials and Method: This cross-sectional study was performed in 2014, after testing the validity and reliability of questionnaire, they were filled by inspectors.The questions regarding the Knowledge were scored. Relationship between the knowledge and demographic characteristics was analyzed by SPSS<br />software through statistical test including paired T-Test, one-way ANOVA and<br />Chi square test at a significant level of 0.05. <br /><br />Results: The mean age of 54 Environmental Health Inspectors was equal to 34.2±6.2, and their mean job experience was 10.35±7.8 years. The number of people with a good knowledge was almost equal to the number of people with poor knowledge. The highest percentage of people (33.3%) had moderate<br />knowledge. The relationship between knowledge with employment status (p= 0.036) and knowledge with academic degree (p=0.05) were significant. <br /><br />Conclusion: According to the obtained results and the importance of EHO’s role in the promotion of community health, it is necessary that a regular training program is structured to increase the EHO’s awareness in regard to the executive process of legal item13 after their employment and before their starting work.زمینه و هدف: بازرسان بهداشت محیط، عضو ضروری سیستم بهداشتی هستند و در پیشگیری از بیماری ها نقش بسزایی دارند. آنها نقش و وظایف خود را از طریق مشاوره، بازرسی و پایش ایفا می کنند و در صورت لزوم، قوانین بهداشتی را به کار می برند. حفاظت از بهسازی محیط و ارتقای سلامت جامعه، مستلزم وجود قوانین محکمی است که بتواند آثار سوء آلودگی های محیط ی را به پایین ترین سطح ممکن برساند. لذا این مطالعه با هدف تعیین آگاهی بازرسان بهداشت محیط، نسبت به مرحل ههای اجرایی ماده 13 انجام شد.<br /> <br />مواد و رو شها: این مطالعه توصیفی و مقطعی است که در سال 1393 انجام شد، پرسشنامه توسط بازرسان تکمیل و نمره دهی شد. رابطه بین میزان آگاهی و مشخصات دموگرافیک با کمک نرم افزار SPSS و آزمون آماری تی زوجی، آنالیز واریانس یک طرفه و کای - دو، در سطح معنی داری 5 درصد<br />تجزیه وتحلیل گردید.<br />یافته ها: میانگین سنی افراد ( 54 بازرس بهداشت محیط) برابر با 2/ 6 ± 2/ 34 و میانگین سابقه کاری آنها 8/ 7± 35 / 10 سال بود. شمار افراد با آگاهی خوب، تقریباً با تعداد افراد با آگاهی ضعیف برابر بوده است. بیشترین درصد افراد ( 3/ 33 درصد) آگاهی متوسط داشتند. رابطه آگاهی با وضعیت استخدامی ( p=0/036) ) و مقطع تحصیلی معنادار بود ( 05 / .p=0)<br /> نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش و اهمیت نقش بازرسان بهداشت محیط در ارتقای سطح سلامت جامعه، نیاز به برنامه ریزی برای ارتقای سطح آگاهی بازرسان درباره مرحله های اجرایی ماده 13 احساس می شود. برای اجرایی شد این امر، به تدوین برنامه های آموزشی بدو استخدام و آموزش مداوم نیاز است.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52021220150823Assessment of occupational risk factors for upper limbs musculoskeletal disorders in educational employeesبررسی عوامل خطر شغلی مرتبط با ایجاد اختلالات عضلانی –اسکلتی اندام فوقانی در کارکنان مراکز آموزشی119124525810.22038/jreh.2015.5258FAسیده نگار اسعدیدانشیار مرکز تحقیقات علوم بهداشتی، گروه
مهندسی بهداشت حرفه ای، دانشکده بهداشت،
دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.Journal Article20150507Background and objective: The occupational musculoskeletal disorders are prevalent in different jobs. These have effects on results of works. The main objective of this study was the determination of the occupational risk factors for upper limbs musculoskeletal disorders in educational employees. <br /><br />Materials and Method: In this historical cohort study, 350 employees were chosen from educational institutes. During this study, all employees were considered from the aspect of musculoskeletal health and its dependent problems. . In present study, Nordic questionnaire along with RULA and a check list for<br />the risk factors were took advantage of. Finally, SPSS 16 software was used to analysis of the obtained data through T-Test, Chi-2 and relative risk (P<0.05). <br /><br />Results: The obtained results showed that the frequencies of musculoskeletal disorders were less than other studies. In investigation and comparison of occupational risk factors in employees, it was revealed that, amongst the employees with musculoskeletal disorders, work with computer, work above the shoulder<br />level, flexion and extension and twisting on upper limbs were significantly more than the others (P<0.05). Also, Family history, previous history of the same disorders, smoking and psychological stress were related with musculoskeletal disorders (P<0.05). <br /><br />Conclusion: There is an appropriate situation in the educational institutes from the aspect of upper limb musculoskeletal disorders existence. There are non occupational and occupational risk factors in the educational centers. In order to prevention of chronic disorders, annual examinations are recommended.زمینه و هدف: اختلالات عضلانی – اسکلتی شغلی، ازجمله اختلالات شغلی شایع در بین گروه های گوناگون شاغلان است. این اختلالات بر بازده کاری افراد تأثیر م یگذارند و به میزان چشمگیری آن را کاهش می دهند. هدف اصلی این مطالعه، تعیین عوامل خطر مرتبط با ایجاد اختلالات عضلانی – اسکلتی شغلی اندام فوقانی در کارکنان آموزشی بود. <br />مواد و رو شها: در یک مطالعه کوهورت هیستوریکال، 350 نفر از شاغلان مؤسس ههای آموزشی برای شرکت در مطالعه انتخاب شدند. همه شاغلان در طول مطالعه مورد پیگیری از جهت وضعیت سلامتی عضلانی – اسکلتی و اختلالات وابسته قرار داشتند. شر ح حال، معاینه و اقدامات پاراکلینیک برایشان انجام شد. در این مطالعه پرسشنامه استاندارد نوردیک، بررسی ارگونومیک رولا و از یک چک لیست استفاده گردید که اطلاعات وارد آن می شد. سپس اطلاعات در نرم افزار 16 SPSS تجزیه وتحلیل شد و از<br />T-test ، تست کای - دو و خطر نسبی استفاده گردید (05 / .P < 0) <br />یافته ها: میزان اختلالات عضلانی - اسکلتی کمتر از مطالعات قبلی بوده است. در بررسی و مقایسه عوامل خطر کار با رایانه، کار در بالاتر از سطح شانه، خم و راست شدن و چرخش اندام فوقانی در بین گروه دارای اختلالات عضلانی – اسکلتی به طور معنی داری بیشتر بود ( 05 / P < 0) . سابقه خانوادگی و سابقه بیماری مشابه در خود فرد، سیگار کشیدن و داشتن اختلال روان با ایجاد اختلالات عضلانی – اسکلتی مرتبط بودند( 05 / .P < 0) <br />نتیجه گیری: وضعیت موسسات آموزشی ازلحاظ به وجود نیامدن اختلالات عضلانی- اسکلتی مطلوب است. عوامل خطر غیر شغلی و شغلی برای ایجاد اختلالات عضلانی – اسکلتی اندام فوقانی در مراکز آموزشی وجود دارد؛ اما دریافت شر ححال و معاینه های سالانه برای شناسایی و پیشگیری از ایجاد اختلالات مزمن توصیه می شود.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52021220150823Investigating the Quantitative and Qualitative of laboratories wastes of Zakaria Razi Laboratory Complex (Tehran, 2014)بررسی کمی و کیفی پسماندهای آزمایشگاهی مجتمع آزمایشگاهی زکریای رازی (تهران 1393 )125133526310.22038/jreh.2015.5263FAنگار اردوئیکارشناس ارشد مدیریت محیط زیست، دانشکده محیط زیست و انرژی، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات،
تهران، ایرانمحمدهادی دهقانیاستاد، گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده
بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران0000-0001-7516-8885آیدا بیاتیاستادیار، دانشکده محیط زیست و انرژی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، تهران، ایرانکامبیز لاریجانیاستادیار، مجتمع آزمایشگاهی زکریای رازی، دانشگاه علوم و تحقیقات تهران، تهران، ایراننیازمهدی اصفهانیکارشناس، گروه مهندسی بهداشت محیط ، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانJournal Article20150509Background and objective: Laboratory wastes are produced in small, but varied quantities. These wastes need to be managed correctly. Consequently, this research has undertaken a quantitative and qualitative assessment and management of the laboratory wastes of Zakaria Razi Laboratory Complex in Tehran<br />Science Research Branch Islamic Azad University. <br /><br />Materials and Method: This study, primarily with the help of interviews, determined the most productive laboratories of the Complex, which then led to the selection of two educational laboratories and two research laboratories for qualitative and quantitative sampling. After sampling which the samples were<br />catalogued according to the four categories of corrosive, toxic, flammable and reactive. <br /><br />Results: The findings of this research show that 54% of the hazardous waste of the research laboratories is flammable and in the educational laboratories 56% of the waste produced is corrosive. <br /><br />Conclusion: In most of the laboratories in this complex (88%), a list of the hazardous waste produced is not compiled and stored, and in all but 16% of the laboratories where hazardous waste is disposed after being secured in appropriate containers, this waste is poured into the drain without any proper management. A list of produced wastes in each laboratory is required to be prepared, using the laboratory operator’s assistance.زمینه و هدف: پسماندهای آزمایشگاهی در حجم کم ولی تنوع زیاد تولید می شوند و از نظر معیار خطرپذیری دارای چهار خصوصیت خورندگی، سمیت، اشتعال پذیری و واکنش پذیری می باشند به همین دلیل در دست هی پسماندهای خطرناک قرار می گیرند. برای جلوگیری از خسار تهای وارده به انسان و محیط زیست، این پسماندها نیازمند مدیریت صحیح می باشند، به همین منظور این مطالعه با هدف ارزیابی کمی، کیفی و مدیریت پسماندهای آزمایشگاهی مجتمع زکریای رازی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران به اجرا درامد. <br />مواد و رو شها: در این مطالعه، با مصاحبه ی حضوری، آزمایشگاه های پر کاربرد مشخص و سپس از بین آن ها، دو آزمایشگاه آموزشی و دو آزمایشگاه پژوهشی برای نمونه گیری کمی و کیفی پسماند انتخاب شدند، پس از نمونه گیری، پسماندهای خطرناک بر اساس کلاس خطر آ نها به چهار گروه پسماند خورنده، سمی، اشتعال پذیر و واکنش پذیر طبقه بندی شدند. <br />یافته ها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که آزمایشگاههای پژوهشی با 54 درصد بیشترین سهم تولید پسماند اشتعال پذیر و آزمایشگا ههای آموزشی با 56 درصد بیشترین سهم تولید پسماند خورنده را به خود اختصاص داده اند. <br />نتیجه گیری: در اکثر آزمایشگا ههای این مجتمع ( 88 درصد) لیست مشخصی از پسماندهای تولیدی وجود ندارد و همچنین به جز 16 درصد از آزمایشگاه ها که پسماندهای خطرناک را تفکیک و در ظروف ایمن دفن می کنند، در سایر آزمایشگاهها این پسماندها داخل سینک های فاضلاب تخلیه می گردند و مدیریت صحیح وجود ندارد و لازم است لیست پسماندهای تولیدی در هر آزمایشگاه با کمک مسئول آزمایشگاهها تهیه شود.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52021220150823An Investigation of Bacterial and Fungal Pollution of Swimming Pools in Karaj city and Effect of Some Environmental Factors on itبررسی آلودگی باکتریایی و قارچی استخرهای شنای شهر کرج و تأثیر برخی عوامل محیطی بر میزان آلودگی134144526710.22038/jreh.2015.5267FAمونس اسدی شوکیکارشناس بهداشت عمومی، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی البرز، کرج، ایران.الهه محمودیاستادیار قارچ شناسی پزشکی، گروه انگ لشناسی و قارچ شناسی، دانشگاه علوم پزشکی البرز، کرج، ایران.نگین والاییکارشناس ارشد مهندسی عمران- محیط زیست،
آزمایشگاه آب و فاضلاب، دانشگاه علوم پزشکی البرز،
کرج، ایران.Journal Article20140425Background and objective: Swimming pools being some of the popular sport centers are able to potentially receive some pollutants such as nasal secretions, saliva and urine and endanger the health of swimmers. The aim of this study was to determine the bacterial and fungal pollution of swimming pools in Karaj<br />city and effect of some environmental factors on it. <br /><br />Materials and Method: In this study, 7 pools and 103 samples including water and environmental surfaces were evaluated with standard methods. Residual chlorine, pH, number of swimmers and temperatur were studied. SPSS statistical software (version 19) was used for data analysis and the P-value was ≤ 0.05. <br /><br />Results: research showed that the average of PH and residual chlorine was 7/5 & 2/20 ppm, correspondingly. 24/27% of samples were positive for one or more fungal contamination. Aspergillus spp were 65/71%, Candida spp 20%, Rodotrolla spp 2/86%, other filamentous fungi 8/57% and other yeast species 2/86%.<br />MPN test in 93/4% and HPC test in 84/6% were in the standard range. Results of tests with carpet samples showed the highest contamination was in dressing room. statistical analysis indicated that there is a direct relationship between decrease of residual chlorine, increase of number of swimmers with increase<br />of contamination. <br /><br />Conclusion: Test results indicate the presence of bacterial and fungal contamination in water and equipment pools. It is proffered to use the filtration and chlorination systems and teaching people about compliance hygiene.زمینه و هدف: استخرها از مراکز پرطرفدار ورزشی هستند که موادی مانند ترشحات بینی، بزاق و ادرار را که وارد آب می شوند، دریافت می کنند و بهداشت شناگران را به مخاطره می اندازند. این مطالعه با هدف تعیین آلودگی باکتریایی و قارچی استخرهای شنای شهر کرج و تأثیر برخی عوامل محیطی بر میزان آلودگی انجام گردید. <br />مواد و رو شها: در این پژوهش، 7 استخر شهر کرج و تعداد 103 نمونه شامل آب و سطوح محیطی با رو شهای استاندارد آزمایش شدند. مقدار کلر باق یمانده، PH ، تعداد شناگران و درجه حرارت سنجیده شد. آنالیز داده ها با نرم افزار آماری spss19 و سطح معنی داری 05 / P< 0 صورت گرفت. <br />یافته ها: میانگین PH و کلر آزاد باقی مانده به ترتیب 5/ 7 و 2/20 ppm بود. 27 / 24 درصد از نمونه ها یک یا چند آلودگی قارچی داشتند. گونه های آسپرژیلوس به میزان 71 / 65 درصد، کاندیدا 20 درصد، رودوترولا 86 / 2 درصد، قارچ های ساپروفیت 57 / 8 درصد و دیگر گونه های مخمر به میزان 86 / 2 درصد<br />بودند. مقدار MPN و HPC به ترتیب در 4/ 93 و 6/ 84 درصد از نمونه ها در محدوده استاندارد بود. بیشترین آلودگی در نمونه برداری از سطوح در قسمت رختکن مشاهده شد. ارتباط مستقیمی بین کاهش کلر باقی مانده و افزایش تعداد شناگران با افزایش آلودگی ها وجود داشت. <br />نتیجه گیری: نتایج آزمای شها حاکی از وجود آلودگی های باکتریایی و قارچی در آب و سطوح استخرها بوده است. ب هکارگیری از سیستم های تصفیه و کلرزنی مناسب و آموزش به افراد در خصوص رعایت بهداشت پیشنهاد می شود.