پروین رضایی باوندپور؛ محمد اکبرپور
چکیده
زمینه و هدف: پسماندها بهعنوان مهمترین مسئلهای هستند که همهی گروههای اجتماعی، فرهنگها، مناطق و نژادها را تحت تآثیر قرار میدهد، در سیاستگذاری و مدیریت جامع پسماند، جمع آوری و روش های پردازش و دفع پسماند در تعامل با یکدیگر بهنحوی مدیریت می گردند که اهداف سهگانه محیط زیستی، اجتماعی و اقتصادی مطلوب منطقه بهدست آید. بر ...
بیشتر
زمینه و هدف: پسماندها بهعنوان مهمترین مسئلهای هستند که همهی گروههای اجتماعی، فرهنگها، مناطق و نژادها را تحت تآثیر قرار میدهد، در سیاستگذاری و مدیریت جامع پسماند، جمع آوری و روش های پردازش و دفع پسماند در تعامل با یکدیگر بهنحوی مدیریت می گردند که اهداف سهگانه محیط زیستی، اجتماعی و اقتصادی مطلوب منطقه بهدست آید. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر، بررسی دیدگاه مدیران محلی از مولفههای سیاستگذاری مدیریت پسماندهای مناطق روستایی منتخب بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه می باشد.مواد و و روشها: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی میباشد و از نظر ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایشی است. جامعهی آماری پژوهش، مدیران محلی روستاهای بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه است و از روش تمام سرشماری برای تعیین مدیران محلی استفاده شد. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش کتابخانهای و میدانی است. برای اطمینان از روایی صوری و محتوایی سوالات، از نظرات 12 نفر از اساتید و خبرگان که در این زمینه تخصص داشتند، استفاده شد. برای تجزیه-وتحلیل آماری استباطی با استفاده از نرمافزار Spss انجام گردید.یافتهها: بررسیهای میدانی نشان داد که در سطح روستاهای مورد مطالعه سیاستهای گوناگون مدیریت پسماند برای دهیاران و شوراهای اسلامی لحاظ شده است که شامل مدیریت پسماند، آموزش و آگاهسازی روستاییان، بهینهسازی تکنولوژی جمعآوری زباله، ایفای نقش صحیح و به موقع نهادهای مسئول و اجرای صحیح ضوابط و مقررات بود که در سطح مطلوبی نیز برآورد شد. بررسی سیاستگذاریها و برنامهریزیها در زمینهی مدیریت پسماند روستاهای هدف در این پژوهش نشان داد که هنوز در بخشهای شناسایی مکان مناسب جمعآوری پسماند، امکانات مکانیکی مناسب و رعایت اصول بهداشتی برای مدیریت پسماند مشکلاتی وجود دارد.نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که مدیران (دهیاران، شوراها) در پنج مؤلفهی مدیریت پسماند، آموزش و آگاهسازی روستاییان، بهینهسازی تکنولوژی جمعآوری زباله، ایفای نقش صحیح و به موقع نهادهای مسئول، اجرای صحیح ضوابط و مقررات عملکرد نسبتاً مطلوبی داشتهاند. البته این مؤلفهها ارتباط چندانی با ویژگیهای فردی آنان نداشت. بر پایهی یافتههای بهدست آمده از این پژوهش، لزوم توجه به آموزش در زمینهی مدیریت پسماند به دهیاران و شوراها مناطق هدف احساس میگردد. همچنین اجرای سیاستهای مبتنی بر مدیریت پسماند موجب بهبود در شرایط مناطق هدف شده و این ضرورت تداوم و توسعهی آنها را نشان میدهد. چنین هدفی با برقرار شدن نظام قانونگذاری و سیاستگذاری پویا و دارای ضمانت اجرایی امکانپذیر خواهد بود. در صورت حرکت در این مسیر میتوان امید داشت که اهداف بهینهسازی و افزایش بهرهوری در مدیریت پسماند در روستاهای مورد مطالعه در دو سطح خُرد و کلان محقق شود. ایجاد یک سیستم فراگیر دفع زباله مؤثر فراتر از تدوین سیاستها و قوانین است.