دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52021320151122Bioaugmentation of kerosene from contaminated soils by Pseudomonas putida and Serratia marcescens isolated of the activated sludge and a study on their growthزیست افزایی خاک های آلوده به کروزن، بهوسیله سودوموناس پوتیدا و سراشیا مارسسنس جداشده از لجن فعال و بررسی میزان رشد آنها155164617710.22038/jreh.2015.6177FAفرشید کفیل زاده- دانشیار، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد جهرم، گروه زیستشناسی، جهرم، ایرانزینب خالدیکارشناسی ارشد ، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد جهرم، گروه زیستشناسی، جهرم، ایران.Journal Article20150909Background & Objective: Bioaugmentation is a great technique in bioremediation of contaminated soils with petroleum hydrocarbons. The aim of this study was to evaluate the effect of isolated bacteria from activated sludge as non-indigenous bacteria in bioremediation of kerosene contaminated soils and study the growth of isolated bacteria in the presence of different concentrations of this product. <br /><br />Materials & Methods: Sampling of activated sludge was taken from two treatment plants in Assaluyeh region. Isolation of degrading bacteria was performed by culturing the samples on basal mineral medium. Emulsification test and evaluating growth of bacteria were carried out in different concentrations of kerosene. Isolated bacteria were inoculated to polluted soils with kerosene oil compound for bioaugmentation. The evaluation of their bioremediationpotentialand the rate of biodegradation were measured by infrared spectroscopy (IR). <br /><br />Results: In this study, two bacteria <em>Pseudomonas putida</em> and <em>Serratia marcescens</em> were isolated and identified as kerosene degrading bacteria from activated sludge. <em>P. putida</em> was recognized as the most powerful degrading bacterium of this oil product according to emulsification tests, measuring the growth of bacteria in various concentrations of kerosene, the results of Bioaugmentation of contaminated column of soil with kerosene and reduce the level of TPHs. <br /> <br />Conclusion: In regard to adaptation of activated sludge bacteria with variety of pollutants in sewage, they can be used as non-indigenous bacteria for bioaugmentation and cleaning up contaminated soil with petroleum hydrocarbons.زمینه و هدف: زیستافزایی، یکی از روشهای برتر در اصلاح زیستی خاکهای آلوده به هیدروکربنهای نفتی است. هدف از این پژوهش، ارزیابی میزان تأثیر باکتریهای جداشده از لجن فعال بهعنوان باکتریهای غیربومی، در اصلاح زیستی خاکهای آلوده به کروزن و بررسی رشد باکتریهای جداشده در حضور غلظتهای متفاوت این فرآورده است. <br />مواد و روشها: نمونهبرداری از لجن فعال دو کمپ تصفیهخانه منطقه <em>عسلویه</em> صورت گرفت. جداسازی باکتریهای تجزیهکننده با کشت نمونهها روی محیط پایه معدنی انجام شد. تست امولسیفیکاسیون و ارزیابی رشد باکتریها در غلظتهای متفاوت کروزن صورت گرفت. برای زیست فزونی و سنجش میزان پاکسازی زیستی، باکتریهای جداشده به ترکیب نفتی کروزن به خاکهای آلوده تلقیح شدند و میزان تجزیه زیستی بهوسیله دستگاه طیفسنجی مادونقرمز (IR) اندازهگیری شد. <br />یافته ها: در این مطالعه، 2 باکتری <em>سودوموناس پوتیدا</em> و <em>سراشیا مارسسنس</em> از لجن فعال، بهعنوان باکتریهای تجزیهکننده کروزن جداسازی و شناسایی شدند. با توجه به تستهای امولسیفیکاسیون، سنجش رشد باکتریها در غلظتهای گوناگون کروزن و نتایج بهدستآمده از زیستافزایی ستونهای خاکآلوده به کروزن و کاهش سطح TPHs، باکتری <em>سودوموناس پوتیدا</em> بهعنوان قویترین باکتری تجزیهکننده این فرآورده نفتی شناخته شد. <br /> نتیجهگیری: با توجه به سازگار شدن باکتریهای لجن فعال با انواع آلایندههای موجود در فاضلاب، میتوان از آنها بهعنوان باکتریهای غیربومی برای زیستافزایی و پاکسازی خاکهای آلوده به هیدروکربنهای نفتی استفاده کرد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52021320151122Evaluation of Interpolation Methods to Determine Spatial Variations of Groundwater Qualitative Parameters (Case study: Gonabad Plain)ارزیابی روش های درون یابی جهت تعیین تغییرات مکانی پارامترهای کیفی آب زیرزمینی (مطالعه موردی دشت گناباد)165176617810.22038/jreh.2015.6178FAجواد مومنی دمنهکارشناس ارشد بیابان زدایی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه کاشان، ایرانفاطمه جولاییدانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی گناباد، گناباد، ایرانحسین علیدادیدانشیار، مرکز تحقیقات علوم بهداشتی، گروه مهندسی بهداشت محیط ، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایران0000-0003-2254-495xرویا پیرویمربی ، گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی گناباد، گناباد، ایرانJournal Article20150524Background & objective: Groundwater is one of the exploitation important resources in arid and semi-arid areas. Therefore, the spatial and temporal distribution of groundwater quality is very important. The purpose of this study was to evaluate the accuracy of spatial interpolation methods in order to predict the spatial distribution of some groundwater quality parameters such as TH, Ca, pH, Mg and SO4<sup>-2</sup>. <br /> <br />Materials & Methods: in this study data related to 44 exploitation wells in Gonabad plain was used. Then, methods of IDW, SK, OK, UK, RBF, LPI and GPI were investigated. After normalizing the data, QQ plot was drawn. Then, in order to select, an appropriate model for fitting, mutual evaluation methods and estimation errors were used that consisted of MBE, RMSE, MARE and MAPE. Finally, the most appropriate interpolation method was chosen. Zoning maps of the water parameters were prepared by using geostatistical methods in GIS software. <br /> <br />Results: Final zoning model showed, in the center, the west south, and the west of plain concentration of surveyed parameters have been lower than their mean. By moving from the north, the east north, and the east towards the center, the south, and the west south, the parameters concentrations were decreased. <br /> <br />Conclusion: The results showed that kriging method is preferred to other geostatistical methods for zoning of the water quality parametersزمینه و هدف: آب زیرزمینی یکی از منابع مهم بهرهبرداری در مناطق خشک و نیمه خشک ایران است. لذا پراکنش مکانی و زمانی کیفیت آبهای زیرزمینی حائز اهمیت است. هدف از این پژوهش، ارزیابی دقت روشهای درونیابی مکانی جهت پیشبینی پراکنش مکانی بعضی پارامترهای کیفی آب زیرزمینی نظیر سختی کل، غلظت یون کلسیم، pH، منیزیم و غلظت یون سولفات بود. <br /> <br />مواد و روش ها: در این مطالعه داده های مربوط به 44 نمونه چاه بهرهبرداری دشت گناباد مورد استفاده قرار گرفت. سپس روشهای تابع فاصلة معکوس وزندار، کریجینگ ساده، کریجینگ معمولی و کریجینگ جهانی، تابع شعاعی، تخمینگر عام و تخمینگر موضعی بررسی شد. پس از نرمال سازی داده ها، پلات QQ ترسیم گردید. به منظور انتخاب مدل مناسب برای برازش، روشهای ارزیابی متقابل و خطاهای تخمین شامل MBE ، RMSE، MARE و MAPE مورد استفاده قرار گرفتند. در نهایت بهترین روش درون یابی انتخاب شد. با استفاده از روش های زمین آمار در نرم افزار GIS نقشه های پهنه بندی پارامترهای آب زیرزمینی تهیه شد. <br /> <br />یافته ها: مدل پهنه بندی نهایی نشان داد، در قسمت میانی و جنوب غربی و غرب دشت گناباد به طور متوسط پارامترهای بررسی شده از میانگین کل آن ها در دشت کمتر بوده است. با حرکت از شمال و شمال شرق و شرق دشت به طرف مرکز، جنوب و جنوب غربی دشت غلظت و تراکم کلیه پارامترها کاهش مییابد. <br /> <br /> نتیجه گیری: به منظور پهنه بندی پارامترهای کیفی آب، روشهای کریجینگ بر سایر روشهای زمین آمار ارجحیت دارند.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52021320151122The effect of agriculture drainage on water quality of the Zaringol in Golestan Province by the water quality indexبررسی اثر زهآبهای کشاورزی بر کیفیت آب رودخانه زرین گل استان گلستان توسط شاخص کیفی آب177185618010.22038/jreh.2015.6180FAمهدی صادقیدکترای مهندسی بهداشت محیط، استادیار دانشکده بهداشت ، مرکز تحقیقات غلات، گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان ، ایرانابوطالب بایکارشناس ارشد مهندسی محیطزیست، مربی مرکز تحقیقات بهداشت محیط، گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان، ایرانناصر بایدکتری اقلیمشناسی، استادیار مرکز آموزش علمی- کاربردی هلالاحمر استان گلستان، گرگان، ایراننفیسه سفلاییکارشناسی ارشد مهندسی منابع طبیعی، شیلات و محیطزیست، اداره محیطزیست دریایی، اداره کل محیطزیست استان گلستان، گرگان، ایرانمحمد هادی مهدی نژاددکترای مهندسی بهداشت محیط، دانشیار دانشکده بهداشت، مرکز تحقیقات بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان، ایران0000-0001-6298-7144مرتضی ملاحکارشناس ارشد شیمی، سازمان حفاظت محیطزیست استان گلستان، گرگان، ایرانJournal Article20150604Background & Objective: water, urban, industrial and agricultural centers are usually held near rivers. Surface water sources over other sources of water pollution are more at risk. The goal of this study was to evaluate the quality of the <em>Zaringol River</em> and the impact of agricultural drainage water was designed and implemented. <br /> <br />Materials & Methods: In regard to agricultural activity around the Zaringol river stations studied and the samples from agricultural drainage water and streams in summer and autumn period specified were taken. NSF WQI index parameters including 9 parameter dissolved oxygen, fecal coliform, pH, BOD, temperature, phosphate, nitrate, turbidity, total dissolved solids, which were measured by using standard methods. <br /> <br />Results: The results from the study showed that the index based on NSF WQI for all stations were between 54 to 61. Agricultural water drainage WQI index is between 45-37 that according to the index is poor quality. <br /> <br />Conclusion: According to the NSF WQI index indicated that water quality in the river is moderate. But agricultural drainage water quality is bad and affects the quality of river water. Due to the relatively high levels of water quality in the middle class of nutrients, especially nitrates, coliform presence of E.coli that drainage water from agricultural and recreational activities in the upstream station is monitored.مقدمه و هدف: بهطورمعمول، منابع آب، شهرها، مراکز صنعتی و کشاورزی در نزدیکی رودخانهها ایجاد شدهاند. منابع آب سطحی بیش از دیگر منابع تأمین آب در معرض آلودگی قرار دارند. با توجه به اینکه آلایندههای صنعتی و کشاورزی سبب افزایش غلظت آلایندهها در آب رودخانه میگردند، این مطالعه با هدف بررسی کیفیت رودخانه زرینگل و تأثیر زه آبهای کشاورزی بر آن طراحی و اجرا شده است. <br /> <br />مواد وروش ها: ایستگاههای مورد مطالعه با توجه به فعالیت کشاورزی اطراف رودخانه زرینگل مشخص گردید و از زه آبهای کشاورزی و رودخانه، با دوره تناوب مشخص در فصل های تابستان و پاییز نمونهبرداری انجام شد. برای محاسبه شاخص NSF WQI، پارامترهای مورد بررسی شامل 9 پارامتر اکسیژن محلول، کلیفرم مدفوعی، pH،BOD، درجه حرارت، فسفر، نیترات، کدورت و جامدات کل، به روش استاندارد اندازهگیری شدند. <br /> <br />یافتهها: نتایج بهدستآمده از مطالعه بر اساس شاخص WQI، نشان داد این شاخص برای همه ایستگاهها بین 54 تا 61 بوده است. زه آبهای کشاورزی شاخص WQI بین 37 تا 45 داشتند که طبق این شاخص، کیفیت آن بد به شمار میرود. <br /> <br />نتیجهگیری: بر اساس شاخص NSF WQI مشخص میشود که کیفیت آب رودخانه در حد متوسط است؛ اما زه آبهای کشاورزی کیفیت بدی دارد. دلیل قرارگیری کیفیت آب در طبقه متوسط، مقدار نسبتاً بالای مواد مغذی بهویژه نیترات و وجود کلیفرم گرماپای است که ناشی از زهآبهای کشاورزی و فعالیتهای تفرجی در بالادست ایستگاه پایش است.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52021320151122Removal of basic violet 16 dye from aqueous solutions by using chitosan extracted from shrimp shellsبررسی حذف رنگزای بازیک بنفش 16 از محلول های آبی توسط کیتوزان استخراج شده از ضایعات میگو186192618110.22038/jreh.2015.6181FAامین احمدی تبارکارشناس ارشد مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانمحمد هادی دهقانیاستاد گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران0000-0001-7516-8885فائزه ایزد پناهکارشناس ارشدپژوهشکده محیط زیست، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانJournal Article20150804Background & Objective: Textile effluents contain significant amounts of toxic and organic pollutants. Due to health risks such as carcinogenic and mutagenic effects, discharge of this kind wastewater to water resources can lead to health impacts. The aim of this study was to survey the efficiency of Chitosan derivative in removal of basic dyes violet16 from aqueous solutions. <br /> <br />Materials & Methods: In this study the influence of different parameters including contact time, initial dye concentration, adsorbent concentration, and PH, was studied. Residual of dye concentration was measured using a spectrophotometer set in 545 nm wavelength. Adsorption data was described by Langmuir and Freundlich isotherms and kinetic reactions. <br /> <br />Results: The results showed that increasing contact time and adsorbent dose enhances dye removal rates for this adsorbent. By decreasing initial concentration of dye, removal rates increased. In optimal conditions, Chitosan derivatives were able to remove dye 68 percent respectively. For this adsorbents optimum pH was obtained 10. According to the results, adsorption process for both adsorbents was determined by Freundlich isotherm by R<sup>2</sup>>0.98. Dye absorption kinetic of both adsorbents followed pseudo second degree by R<sup>2</sup>>0.98. <br /> <br />Conclusion: the results showed that Chitosan derivative can be applied as an efficient adsorbent for removal basic violet 16 dye from aqueous solutions.زمینه و هدف: پساب صنایع نساجی حاوی مقدار قابل توجهی از آلاینده های سمی و آلی می باشد. به علت خطرات بهداشتی از قبیل سرطانزایی و جهشزایی، تخلیه این دسته فاضلابها در منابع آبی می تواند مخاطرات بهداشتی دربرداشته باشد. هدف ازاین تحقیق، بررسی کارائی حذف رنگزای بازیک بنفش 16 (BV16) از محلول های آبی با استفاده از کیتوزان استخراج شده از ضایعات میگو میباشد. <br /> <br />مواد وروش ها :در این مطالعه تاثیر پارامترهای مختلف از قبیل زمان تماس، غلظت اولیه رنگزا، غلظت جاذب و pH بر روی میزان جذب مورد بررسی قرار گرفت. غلظت باقیمانده رنگزا با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتر در طول موج nm 545 قرائت شد. دادههای جذب با ایزوترمهای لانگمیر، فروندلیخ و سینتیکهای واکنش شرح داده شدند. <br /> <br />یافته ها: نتایج نشان داد با افزایش زمان تماس و افزایش دوز جاذب، میزان حذف رنگ توسط جاذب افزایش و با کاهش غلظت اولیه رنگزا، میزان حذف افزایش یافت. بر طبق نتایج بدست آمده، جذب رنگزا بر روی این جاذب از ایزوترم فروندلیچ با 99/0<<sup>2</sup>R تبعیت می کند. <br /> <br />نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که میتوان از کیتوزان استخراج شده از ضایعات میگو به عنوان یک جاذب نسبتاً کارآمد جهت حذف رنگزای بازیک بنفش 16 در محلول های آبی استفاده نمود.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52021320151122Criteria Conformity and Environmental Impact Assessment in Qaemshahr Landfill using Leopold Matrix and RIAMتطبیق ضوابط و ارزیابی پیامدهای محیطزیستی محل دفن پسماند قائمشهر با استفاده از ماتریس Leopold و RIAM193206618310.22038/jreh.2015.6183FAگلنار اسدی شیریندانشآموخته کارشناسی ارشد محیطزیست (گرایش ارزیابی محیطزیست)، دانشکده منابع طبیعی و محیطزیست، دانشگاه ملایر.مهدی غلامعلی فرداستادیار گروه محیطزیست (گرایش ارزیابی محیطزیست)، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20150630Background&Objectives: In regard to the serious consequences of improper waste disposal, environmental impact assessment techniques are used to evaluate the different scenarios for waste management and minimize the negative impacts. The aim of this study was the use of Iranian Matrix and RIAM to minimize environmental impacts in Qaemshahr landfill and presenting suitable methods for efficient waste management <br /> <br />Matrial&Methods: In this study, the existing condition of Qaemshahr landfill was compared with human’s environmental criteria for MSW landfills based on Department of the Environment (DOE) of Iran. Meanwhile, EIA of Qaemshahr solid waste landfill was carried out with two methods, RIAM and Leopold Matrix. The upgrading of existing landfill, reconstruction with compost plant and relocation of landfill were evaluated according to physiochemical, physicochemical (PC), biological-ecological (BE), sociological/cultural (SC), economical/operational (EO) economical-social and cultural components. <br /> <br />Results: The results showed that Qaemshahr landfill lacks the environmental criteria for MSW landfills. Also, the RIAM and Iranian matrix results indicated that upgrading of existing landfill, construction of compost plant, relocation and construction of the sanitary landfill have total environmental scores as -793 and -2.26, -387 and -2.22 , -69 and -0.76 respectively. <br /> <br />Conclusion : It is noticeable that the current process of landfill in Qaemshahr will lead to harmful health consequences. So, construction of landfill space (the third option) was chosen as the most suitable option with as little harm as possible on the environment.زمینه و هدف: امروزه ارزیابی پیامدهای محیطزیستی، با توجه به مخاطرات جدی دفن نامناسب پسماندها در محیطزیست و جوامع انسانی، گزینههای گوناگونی را برای پیشبرد وضعیت مدیریتی پسماندها و کاهش پیامدهای منفی آنها ارائه میکند. هدف این پژوهش، استفاده از ماتریس ایرانی و RIAM در ارزیابی پیامدهای محیطزیستی برای کاهش پیامدهای محیطزیستی محل دفن پسماند قائمشهر و ارائه گزینههای مناسب به منظور مدیریت کارآمد پسماند برای مسئولین ذیربط این شهر بود. <br /> <br />مواد و روش ها: در این مطالعه، موقعیت فعلی محل دفن پسماند شهری قائمشهر با ضوابط محیطزیستی محلهای دفع پسماندهای عادی، مقایسه شدند. همچنین سه سناریوی الف) بازسازی بهداشتی محل دفن ب) بازسازی محل دفن به همراه استقرار کارخانه کمپوست ج) تغییر محل دفن فعلی و احداث یک لندفیل بهداشتی، از جنبههای فیزیکوشیمیایی، بیولوژیکی- اکولوژیکی، اقتصادی - اجتماعی و فرهنگی با دو روش ماتریس ارزیابی پیامد سریع (RIAM) و ماتریس اصلاحشده لئوپولد (ماتریس ایرانی) بررسی شدند. <br /> <br /> <br />یافتهها: نتایج نشاندهنده همخوان نبودن با ضوابط محیطزیستی محلهای دفع پسماندهای عادی بود. همچنین نتایج RIAM و ماتریس لئوپولد در سناریوهای بازسازی بهداشتی محل دفن، بازسازی محل دفن به همراه استقرار کارخانه کمپوست، تغییر محل دفن و احداث یک لندفیل بهداشتی به ترتیب 793- و 26/2- ، 387- و 22/2- ، 69- و 76/0- به دست آمد. <br /> <br />نتیجه گیری: احداث مکان دفن بهداشتی (گزینه سوم) با توجه به بروز کمترین پیامدهای منفی بر اجزای گوناگون محیطزیست، بهعنوان مطلوبترین گزینه مدیریتی انتخاب شد. ضمن اینکه ادامه روند کنونی دفن حتی با اجرای طرح بهسازی نیز پیامدهای زیانبار محیطزیستی و بهداشتی به همراه دارد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52021320151122A study on Kinetics modeling and isotherms for removal of Cr (VI) from aqueous solution by modified Cyperus rotundus Weed biomassمطالعه ایزوترمی و سینتیکی جذب کروم شش ظرفیتی بهوسیله علف هرز اویارسلام ارغوانی (Cyperus rotundus) اصلاح شده از محیط های آبی207216618210.22038/jreh.2015.6182FAداود بلارکعضو هیئتعلمی گروه مهندسی بهداشت محیط- مرکز تحقیقات ارتقای سلامت، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایرانادریس بذرافشانعضو هیئتعلمی گروه مهندسی بهداشت محیط- مرکز تحقیقات ارتقای سلامت، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایرانیوسف مهدویکمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایرانJournal Article20150903Background & objective: Chromium, found in many industrial effluents, is one of most important heavy metal with health and environmental risks. Therefore, the aim of this study is to survey the effect of Cr (VI) removal by using Cyperus rotundus Weed biomass. <br /><br />Material & methods: This empirical study was done in lab scale. The variation of pH, dose of adsorbent, contact time, and concentration of chromium were investigated. The adsorption data was explained by adsorption isotherms and kenitics.The residual concentration was analyzed by spectrophotometer in maximum wavelength of 540 nm. <br /><br />Results: It was determined that the pH value of 3, contact time of 60 min, adsorbent dosage of 4 g/L and Cr (VI) concentration of 10 mg/L were the optimum conditions for adsorbents. The most Cr (VI) removal efficiency of 99% was obtained for Cystoseira indica biomass in optimum conditions. The equilibrium data is best fitted on Langmuir isotherm and the adsorption kinetic model follows pseudo-second model. The maximum capacity of adsorption was 10.12 mg/g. <br /><br />conclusion: The results revealed that by using Bio-absorption the removal of Cr+6 can be done quickly and effectively.مقدمه و هدف: کروم از مهمترین فلزات سنگین به شمار میآید که در بسیاری از فاضلابهای صنعتی پیدا میشود و مخاطرات بهداشتی و زیستمحیطی دارد؛ بنابراین، هدف از این مطالعه بررسی کارایی بیومس علف هرز اویارسلام ارغوانی در حذف کروم شش ظرفیتی از محلولهای آبی است. <br /> مواد و روشها: این مطالعه بهصورت تجربی و در مقیاس آزمایشگاهی انجام شد. تغییرات pH، دز جاذب، زمان تماس و غلظت کروم بر عملکرد جاذب تعیین و ایزوترمها و سنتیکهای جذب بررسی شدند و غلظت باقیمانده با استفاده از اسپکتروفتومتر در طولموج 540 نانومتر آنالیز گردید. <br />یافتهها: یافتههای این تحقیق نشان داد pH معادل 3، غلظت اولیه کروم 10 میلیگرم بر لیتر، دز جاذب 4 گرم بر لیتر و زمان تماس 60 دقیقه، بهعنوان شرایط بهینه تعیین شدند. میزان حذف کروم شش ظرفیتی در بهترین شرایط 99 درصد بود. نتایج مطالعه، جذب بیشترین همبستگی را با مدل لانگمیر و سنتیک درجه دو نشان داد و حداکثر ظرفیت جذب بر اساس مدل لانگمیر 12/10 به دست آمد. <br />نتیجهگیری: نتایج بهدستآمده از انجام آزمایشها مشخص کرد که میتوان از فرایند جذب زیستی، بهعنوان روشی مؤثر و سریع در حذف کروم شش ظرفیتی استفاده نموددانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52021320151122A Survey on the status of hospital waste management using rapid assessment tool unique (I-RAT).بررسی وضعیت مدیریت پسماند بیمارستانی با استفاده از ابزار ارزیابی سریع منحصربهفرد (I-RAT).217227618410.22038/jreh.2015.6184FAنجمه بیاتدانشجوی کارشناسی ارشد دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهرانمحمود علی محمدیدکترای بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی تهران.رامین نبی زاده نودهیدکترای بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی تهران.محمدهادی دهقانیدکترای بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی تهران.کامیار یغماییاندکترای بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی تهران.مسعود بینش برهمنددانشجوی دکترای بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران.محمود شمسدانشجوی دکترای بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران.0000-0002-2222-9792Journal Article20150823Background & objective: Parallel to the growth of Population and increasing healthcare needs ,the production of medical wastes is constantly increasing . Owing to the poor healthcare waste management ,this study surveys the state of waste management in Shariati Hospital of Tehran using IRAT in 2015 as part of WHO's strategy. <br /> <br />Matrial&Methods:This descriptive study recorded 70 questions asked from environmental health and waste authorities after inspection the implementation waste management law using the IRAT tool . The waste products for sectors were weighed for one month. <br /> <br />Results:The average weighing was 1911.68 kg waste production, which included 1.910.314 of infectious waste rate, 2.110.254 of domestic, 0.10.027 of Chemical/Pharmaceutical and 0.080.032 kg/b/d of sharp particles. According to the results, 18% of the bags and safety boxes with the capacity of more than 3/4 were collected with only 34 parts (72%) regular label waste bags. In addition, the hospital manager did not anticipate a specific budget to cover the costs of waste management. <br /> <br />Conclusion:According to the IRAT analysis, the final score for the hospital was poor i.e. 50.71% which included 75.9% for separation, 78.9% for collection, 77.8% for transmission and storage and 81.7% for the treatment and disposal. The infectious waste rate ,that is 47.27%, seems more than that recommended by WHO. So it is necessary to have more educational programs in the field of waste separation for reducing the source of infections and hazardous wastes. Legal measures should be done to make the authorities of health centers implement the waste management rules.زمینه و هدف: رشد جمعیت و افزایش نیاز بشر به بهداشت و درمان، سبب گسترش امکانات گوناگون و به دنبال آن، افزایش تولید پسماندهای پزشکی شده است. بنابراین، این مطالعه با به کارگیری ابزارIRAT در سال1393 بهعنوان بخشی از استراتژیWHO، به بررسی وضعیت مدیریت پسماند <em>بیمارستان شریعتی تهران</em> به دلیل مدیریت ضعیف پسماند پزشکی پرداخته است. <br /> <br />مواد و روشها: این مطالعه توصیفی با تکمیل70 پرسش از مسئولان بهداشت محیط و پسماند انجام شد و پس از بازرسی محلی از روش اجرای قوانین مدیریت پسماند، در ابزارIRAT ثبت گردید. همچنین، انواع پسماند تولیدی بخشها به مدت یک ماه توزین و شد <br /> <br />یافته ها: در مدت یک ماه توزین بهطور میانگین، 68/1911 کیلوگرم پسماند تولید شد که از این مقدار، سرانه پسماند عفونی314/0±91/1، شبهخانگی254/0±11/2، شیمیایی/دارویی027/0±1/0 و نوکتیز و برنده 032/0±08/0 کیلوگرم/تخت/روز است. طبق نتایج، در حدود 18درصد کیسهها و سفتی باکس بخشها با بیش از ظرفیت ¾ جمعآوری و تنها تعداد ۳4 بخش (72درصد)، برچسبزنی منظم کیسههای پسماند را انجام میدادند؛ همچنین، مدیر بیمارستان بودجهای جداگانه یا برنامهریزیای برای پوشش هزینهها در مدیریت پسماند پیشبینی نکرده بود. <br /> <br />نتیجه گیری: طبق آنالیزIRAT، نمره نهایی کسبشده بیمارستان در شرایط ضعیف بوده (71/50درصد) که شامل 9/75 درصد تفکیک، 9/78 درصد جمعآوری، 8/77 درصد انتقال و ذخیرهسازی و 7/81 درصد تصفیه و دفع است. میزان پسماند عفونی تولیدی نیز (27/47درصد) بیش از مقدار توصیهشده توسط سازمان بهداشت جهانی است. بنابراین، آموزشهای بیشتر و مداوم در زمینه جداسازی و کاهش پسماند در مبدأ تولید، جلوگیری از عفونی و مخاطرهآمیز شدن همه زائدات بهمنظور کاهش تولید پسماندهای خطرناک و اقدامات قانونی برای الزام مسئولان مراکز بهداشتی- درمانی در اجرای قوانین مدیریت پسماند ضروری به نظر میرسد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52021320151122A study on The effect of physical environment conditions on the prevalence of cutaneous leishmaniasis in leishmania hyperendemic area in Mashhadبررسی تأثیر وضعیت کالبدی محیط بر شیوع بیماری لشمانیوز جلدی در مناطق هیپرآندمیک سالک در مشهد228233618510.22038/jreh.2015.6185FAلیدا جراحیاستادیار گروه پزشکی اجتماعی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایرانافسانه طیرانی بطحائیپزشک، کارشناس ارشد بهداشت عمومی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایرانمجید رضا عرفانیان تقواییدانشیار گروه پزشکی اجتماعی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایران.Journal Article20150614Background & objective : Because of the diversity in biological conditions on areas with high prevalence of cutaneous leishmaniasis, providing a specific way for controlling disease in all areas is not impractical, so anselection of appropriate disease prevention method for preventing diseases should be selected regardingaccording to the special conditions of each area. This study investigated the effect of physical environment conditions conditions based on the prevalence of cetaceous leishmaniasis in hyperendemic areas in Mashhad, Iran. <br /> <br />Materials & Methods: This census study ,with a survey of 2,491 households, were carried out by applying a checklist and observations to evaluate the physical environment conditions and epidemiological factors of cutaneous leishmaniasis in hyperendemic areas in Mashhad in 2012. Data analysis was done with SPSS<sub>11.5 </sub>software by Chi-square test, and Pvalue less than 0.5 was considered significant. <br /> <br />Results: The highest prevalence of cutaneous leishmaniasis was in age group of 10-29 years, in students, college students and housewives people. Poor sanitation, existence of unused land and construction debris near the house and inappropriate yard floor covering (, by creating the suitable circumstances for proliferation sandflies) , had a significant relationship with prevalence of leishmaniasis. Building Cconstruction site near the people residence by itself didwas not show a significant difference in patients <br />groups and healthy individuals <br /> <br />Conclusion: If there is no accumulation of construction debris, construction by alone have not important effect ion increasing leishmaniasis. Public education. itself has no important effectPublic notification for increasing the awareness of residents of in hyperendemic areas about physical environment risk factors and training of environmental health actions such as rapid collection removal of construction debris and suitable yard flooring can lead to lower prevalence of cutaneous leishmaniasis with the intervention in sandflies living place.زمینه و هدف: به دلیل تنوع شرایط بیولوژیک در مناطقی که بیماری سالک شیوع بیشتری دارد، برای کنترل آن در همه مناطق، یک روش ثابت ارائه نمیشود؛ همچنین، انتخاب روش مناسب برای پیشگیری و کاهش بروز بیماری، باید با توجه به شرایط خاص آن منطقه انجام شود. این مطالعه، به بررسی تأثیر وضعیت کالبدی محیط در شیوع بیماری لشمانیوز جلدی، در مناطق هیپرآندمیک سالک در مشهد پرداخته است. <br /> <br />مواد و روشها: در این بررسی میدانی که به شکل سرشماری 2491 خانوار انجام شد، با استفاده از چکلیست و مشاهده به تعیین وضعیت کالبدی محیط و توزیع فراوانی متغیرهای اپیدمیولوژیک در کانونهای بیماری سالک در مشهد در سال 1392 پرداخته شد. تحلیل دادهها با نرمافزار <sub>11.5</sub>SPSS و بهوسیله آزمون کایدو صورت گرفت. سطح معنادار نیز کمتر از 0.5 در نظر گرفته شد. <br /> <br />یافتهها: بیشترین فراوانی بیماری در گروه سنی 10 تا 29 سال، در دانشآموزان، دانشجویان و زنان خانهدار مشاهده شد. دفع نشدن بهداشتی فاضلاب، وجود زمین استفادهنشده و نخاله ساختمانی در مجاورت منزل و نبود پوشش مناسب کف حیاط با ایجاد شرایط لازم برای رشد پشه خاکی، با وجود بیماری سالک ارتباطی معنادار داشت. صرف وجود ساختوساز در مجاورت منزل، تفاوت معناداری در گروه بیماران و افراد سالم نداشت. <br /> <br />نتیجهگیری: در صورت جمع نشدن نخالههای ساختمانی، ساختوساز بهتنهایی تأثیری در افزایش بیماری سالک ندارد. اطلاعرسانی عمومی برای افزایش آگاهی ساکنان مناطق هایپرآندمیک سالک، درباره عوامل خطر محیطی ایجادکننده بیماری و آموزش اقدامات بهداشت محیط مانند جمعآوری سریع نخالههای ساختمانی و پوشش مناسب کف حیاط، میتواند با مداخله در محل زندگی پشه خاکی سبب کاهش شیوع بیماری سالک شود.