دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52023120170522Performance evaluation of combined Ultrasonic/UV process in Removal of Tetracycline Antibiotic from Aqueous Solutions using Response surface Methodologyارزیابی عملکرد فرآیند تلفیقی اولتراسونیک/ تابش فرابنفش در حذف آنتیبیوتیک تتراسایکلین از محلولهای آبی با استفاده از روش سطح پاسخ1120890010.22038/jreh.2017.23423.1148FAمحسن یزدانیکارشناسی ارشد، گروه مهندسی بهداشت محیط، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.علی اصغر نجف پوردانشیار، گروه مهندسی بهداشت محیط، مرکز تحقیقات مدیریت و عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000000179026737علی اکبر دهقان کنگدانشجوی دکترای مهندسی بهداشت محیط، گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.0000-0002-25357458حسین علیدادیدانشیار، گروه مهندسی بهداشت محیط، مرکز تحقیقات مدیریت و عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0003-2254-495xمحمود دنکوبکارشناسی ارشد، گروه مهندسی بهداشت محیط، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.ریحانه زنگیکارشناس، گروه مهندسی بهداشت محیط، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.سیما نوربخشکارشناسی ارشد، گروه مهندسی بهداشت محیط، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.رضا عطاییکارشناسی ارشد، گروه مهندسی بهداشت محیط، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.علی اصغر نوائی فیض ابادیکارشناسی ارشد، گروه مهندسی بهداشت محیط، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.Journal Article20170507<strong>Background and objectives: </strong>Tetracycline is known as the second high consumed groups of antibiotics throughout the world, which their entrance into the domestic wastewater will lead to pollute the water resources. The aim of this study was to determine the performance of combined Ultrasonic/UVprocess in removal of tetracycline antibiotic from aqueous environments. <br /> <br /><strong>Material and methods: </strong>This experimental study was performed by the ultrasonic bath associated with ultraviolet radiation. To determine the effects of independent variables including contact time (5-60 min), initial antibiotic concentration (5-25 mg/l), pH (3-10) and the input power (100- 300 W) on response variable (tetracycline removal), the samples were taken from reactor in different time intervals and the residual concentrations of tetracycline were measured by spectrophotometer in 261 nm wavelength. <br /><strong>Results</strong>: The results of this study showed that the removal efficiency of UV and Ultrasonic processes was16% and 32% in optimum conditions, respectively. While in Ultrasonic /UV process, removal efficiency increased. The best removal efficiency (72%) was observed in pHof 4.5, antibiotic concentrationof10 mg/I, input power of240 W and contact timeof50 min. <br /><strong> </strong><strong>Conclusion: </strong>According to the obtained results, Ultrasonic/UVprocess can be used as an effective process to remove the tetracycline antibiotic from aqueous solutions.<strong>زمینه و هدف: </strong>از میان انواع مختلف آنتیبیوتیکها، تتراسایکلینها دومین گروه شایع آنتیبیوتیکها از نظر تولید و مصرف در سراسر جهان هستند که ورود آنها به فاضلاب خانگی میتواند منجر به آلودگی منابع آب شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین کارایی فرآیند تلفیقی اولتراسونیک/ تابش فرابنفش در حذف آنتیبیوتیک تتراسایکلین از محلولهای آبی انجام شد.<br /> <strong>مواد و روشها:</strong> این مطالعه تجربی با استفاده از حمام اولتراسونیک و در حضور اشعه ماوراء بنفش انجام گرفت. به منظور سنجش تأثیر متغیرهای زمان تماس (60-5 دقیقه)، غلظت اولیه آنتیبیوتیک ( mg/l5-25)، pH(3-10)، و توان ورودی (300-100 وات) بر فرآیند، از راکتور در فواصل زمانی مشخص نمونهبرداری و غلظت باقیمانده توسط دستگاه اسپکتروفتومتر در طول موج 261 نانومتر قرائت گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون ANOVA انجام گرفت.<br /> <strong>یافتهها:</strong> در این مطالعه تابش فرابنفش و اولتراسونیک در بهترین شرایط به ترتیب 16 و 32 درصد راندمان در حذف این آلاینده داشتند. با بهکارگیری همزمانUS/UV ، کارایی حذف آنتیبیوتیک افزایش یافت و بهترین راندمان در 4/5=pH، غلظت اولیه آنتیبیوتیک mg/l 10 و توان ورودی 240W حاصل شد. در این شرایط بعد از زمان تماس 50 دقیقه، راندمان حذف 72 درصد برای آنتیبیوتیک تتراسایکلین حاصل گردید.<br /> <strong>نتیجهگیری:</strong> از فرآیند تلفیقی اولتراسونیک/ تابش فرابنفش میتوان به عنوان یک فرآیند مؤثر برای حذف آنتیبیوتیک تتراسایکلین از محلولهای آبی استفاده کرد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52023120170522Evaluation of Clinoptilolite Modified by Cationic Surfactant for Nitrate Removal from Aqueous Solutionsبررسی کارایی زئولیت کلینوپتیلولیت اصلاح شده با سورفاکتانت کاتیونی در حذف نیترات از محلولهای آبی2129880410.22038/jreh.2017.22196.1132FAحسین علیدادیدانشیار، گروه مهندسی بهداشت محیط، مرکز تحقیقات علوم بهداشتی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0003-2254-495xمریم دولت ابادیکارشناس ارشد، گروه مهندسی بهداشت محیط، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.مرجان مهراب پورکارشناس ارشد، گروه مهندسی بهداشت محیط، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.Journal Article20160402<strong>Background and Objectives</strong>: <br />Nitrate contamination of surface and groundwater is considered as one of the more serious problems in throughout the world. High nitrate concentration in water (higher than standards) is very dangerous, consuming such polluted water can lead to Methemoglobinemia disease in children and the formation of the carcinogenic nitrosamines in adults. . The aim of this study was to investigate the possibility using of Modified clinoptilolite Zeolite by Cationic Surfactants adsorbent in nitrate removal from aqueous solutions. <br /><strong>Materials and Methods</strong>: <br />In this empirical study, the effects of different independent variables including adsorbent dose (1-3 g/l), initial concentration of nitrate (50-150 mg/l), pH (4-10) and contact time (15-120 min) on elimination of nitrate was investigated. Also, adsorption kinetic along with Langmuir and Freundlich isotherms was studied. <br /><strong>Results:</strong> <br />The obtained results showed that the maximum removal efficiency of NO<sub>3</sub> was in the initial nitrate concentration of 50 mg/L, pH of 4, adsorbent dose of 3 g/l, and contact time of 90 min. Also, the results indicate that the nitrate adsorption by modified Clinoptilolite zeolite was fitted well with Freundlich isotherm (R<sub>2</sub>=0.9951), and second- order kinetics (R<sub>2</sub>=0.9998). <br /><strong>Conclusion:</strong> <br />According to the attained results, the Clinoptilolite zeolite can be considered as an appropriate and economical adsorbent for elimination of nitrate from aqueous solutions. Concerning its simple modification method and low cost, it can be applied as an adsorbent for other anionic pollutions. .<strong>زمینه و هدف</strong>: آلودگی آبهای زیرزمینی و سطحی به نیترات در بسیاری از مناطق دنیا به صورت یک مشکل جدی مطرح است. غلظت بالای نیترات در منابع آبی بسیار خطرناک بوده و اگر بالاتر از استاندارد باشد، مصرف این آب میتواند باعث بروز بیماری متهموگلوبینمیا و همچنین تشکیل نیتروزآمینهای سرطانزا شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی کارایی زئولیت کلینوپتیلولیت اصلاح شده با سورفاکتانت کاتیونی تترا دسیل تری متیل آمونیوم بروماید، به عنوان جاذب در حذف نیترات از محلولهای آبی انجام شد.<br /> <strong>مواد و روشها:</strong> در این مطالعه تجربی - آزمایشگاهی، تأثیر متغیرهای مختلف بر فرآیند حذف نیترات، از جمله مقدار جاذب 1 تا 3 گرم در لیتر، غلظت اولیه نیترات 50 تا 150 میلیگرم در لیتر، 4PH تا 10 و زمان تماس 120-15 دقیقه بررسی شدند. همچنین مطالعات سینتیک جذب و ایزوترم فروندلیچ و لانگمویر مورد مطالعه قرار گرفت. در نهایت دادهها با استفاده از نرمافزار EXCEL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.<br /> <strong>یافتهها:</strong> مطالعه نشان داد که حداکثر حذف نیترات در pH برابر با 4، دُز جاذب 3mg/l و زمان تعادل 90 دقیقه اتفاق میافتد. فرآیند جذب نیترات، از ایزوترم فروندلیچ با (0/9951=R<sup>2</sup>) و از سینتیک درجه دوم (0/9998=R<sup>2</sup>) تبعیت میکند.<br /> <strong>نتیجهگیری:</strong> زئولیت اصلاح شده با سورفاکتانت قابلیت بالایی برای حذف نیترات دارد، لذا با توجه به در دسترس و ارزان بودن زئولیت و روش ساده اصلاح آن میتواند برای حذف سایر آلایندههای آنیونی نیز بهکار گرفته شود. دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52023120170522Risk assessment of some heavy metals in four species of fish from Oman Sea in springارزیابی خطر برخی فلزات سنگین در عضله چهار گونه ماهی دریای عمان در فصل بهار3039890110.22038/jreh.2017.23262.1145FAالهام شهریکارشناسی ارشد آلودگی های محیط زیست، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایراننعمت اله خراسانیاستاد گروه محیطزیست و انرژی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانغلامرضا نوریاستادیار گروه جغرافیا و برنامهریزی محیطی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایرانفردوس کردمصطفی پوراستادیار مرکز تحقیقات سلامت، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایرانمحمد ولایت زادهباشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران0000-0002-8981-4646Journal Article20170501<strong>Background & Objective: </strong>The heavy metals are considered as the pollutants which create too much problems in aquatic ecosystems for aquatics, and consequently, humans. This study aims to demystify risk assessment of some heavy metals concentrations such as Nickle, Cadmium, Lead and Zinc in the muscles of <em>Otolithes ruber</em>, <em>Parastromateus niger</em>, <em>Scomberomorus commerson</em> and <em>Sphyraena jello</em> fishes in 2013. <br /><strong>Material & Methods:</strong> 96 samples from the aforementioned fishes were taken from both coastal and marine areas of Chabahar port (Oman sea). Wet Digestion method is applied to extract the considered metals from the tissues, and the concentrations of the heavy metals were measured by Atomic Absorption Spectrophotometer Younglin AAS8020. All statistical analyses were performed by SPSS (V. 17) using ANOVA along with Duncan test. <br /><strong>Results:</strong> The results showed the highest and lowest concentrations of Cd were in <em>Sphyraena jello</em> and <em>Otolithes ruber, respectively</em>. The lowest Concentration of Pb was in <em>Sphyraena jello</em>. The highest and lowest concentrations of Ni and Zn were observed in<em> Sphyraena jello</em> and<em> Scomberomorus commerson, correspondingly</em>. The highest concentration of adsorbed Cd, Ni and Zn metals were measured in <em>Sphyraena jello</em> in the coastal area samples in children. <br /><strong>Conclusion:</strong> Concentrations of Cd, Pb and Zn were lower than the determined proportions of FAO, WHO, UKMAFF, NHMRC and FDA. Ni concentration was higher than theGlobal Standards in <em>Sphyraena jello</em>. <strong>زمینه و هدف:</strong> فلزات سنگین از آلایندههایی هستند که در اکوسیستمهای آبی مشکلات بسیاری را برای آبزیان و در نهایت برای انسانها ایجاد میکنند. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان فلزات سنگین نیکل، سرب، کادمیوم و روی و ارزیابی خطر در عضله ماهیان شوریده، حلوا سیاه، شیر و کوتر دریای عمان در منطقه چابهارانجام شد.<br /> <strong>مواد و روش ها:</strong> 96 نمونه ماهی از صیدگاه بندر چابهار از دو منطقه ساحلی و دریایی در فصل بهار تهیه شد. جهت استخراج فلزات از بافتهای مورد مطالعه، از روش هضم مرطوب استفاده شد و تعیین غلظت فلزات سنگین به وسیله دستگاه جذب اتمی Younglin AAS8020 صورت گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 17) و آزمونهای ANOVA و Duncan test انجام شد.<br /> <strong>یافته ها:</strong> بر اساس نتایج مطالعه، بالاترین و پایین ترین میزان کادمیوم به ترتیب در ماهی کوتر و شوریده بود. میزان سرب در ماهی کوتر پایین ترین میزان را داشت. بالاترین و پایین ترین میزان نیکل و روی نیز در ماهی کوتر و شیر بهدست آمد. بالاترین میزان فلزات کادمیوم، نیکل و روی جذب شده در ماهی کوتر در کودکان بود.<br /> <strong>نتیجهگیری: </strong>میزان فلز کادمیوم، سرب و روی در مقایسه با آستانه استانداردهای جهانی سازمان غذا و کشاورزی، سازمان بهداشت جهانی، وزارت کشاورزی - شیلات انگلستان و انجمن ملی بهداشت و سلامت استرالیا و سازمان غذا و داروی آمریکا پایین تر بود. غلظت نیکل در عضله ماهی کوتر در مقایسه با استانداردهای جهانی بیشتر بهدست آمد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52023120170522Mapping the heavy metals proportions in surface soils of the closed Kurdistan cement factory zoneپهنهبندی مقدار فلزات سنگین در خاکهای سطحی اطراف کارخانه سیمان کردستان4055889110.22038/jreh.2017.21410.1125FAعباسعلی زمانیاستادیار، گروه علوم محیط زیست، دانشکده علوم، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران.الهام احمدپور مبارکهکارشناس ارشد، گروه علوم محیط زیست، دانشکده علوم، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران.عبدالحسین پری زنگنهاستاد، گروه علوم محیط زیست، دانشکده علوم، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران.یونس خسرویاستادیار، گروه علوم محیط زیست، دانشکده علوم، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران.Journal Article20170117<strong>Background & objective: </strong>Cement manufacturing is the most important and influential industry in the economic prosperity of the country. However, this can be an entrance source for heavy metals to environment. The main objectives of the present study were to identify the spatial variability and main sources of heavy metals including Cr, Mn, Ni, Co, Cu, Cd, As and Zn in surface soils of the closed Kurdistan cement factory zone by conducting multivariate geostatistical analysis assisted with ArcGIS 10.2 tool. Multivariate geostatistics was used to survey the spatial distribution of studied heavy metals and their reasons in the studied area. <br /><strong>Materials & Methods:</strong> In the present study, 88 samples of surface soils were collected in radiuses of 500, 1000, 2000 and 3000 m from the center of the cement factory from two depths of 0–15 and 15-30 cm. Results: According to the gained results, three principal factors were appeared with more than 90% of the total variance through multivariate statistical analysis for heavy metals. For mapping the distribution of the heavy metals amounts, four different models including circular, spherical, exponential and Gaussian with methods of simple Kriging, ordinary Kriging, universal and simple Co-Kriging were identified as the optimum models using ArcGIS 10.2.. The accoracy of the methods were evaluated using coefficient determination, mean absolute error, mean bias error and root mean square error. <br />Conclusion: Heavy metals mapping confirmed that the levels of Cd, As, Pb and Cu in surface soils closed to the factory are higher than global average amount. Also, it can be mentioned that geological structure of the area plays most important role in soil pollution. However, anthropogenic activities, particularly cement plant are considered as another effective factor on soil pollution in the studied area. <strong>زمینه و هدف:</strong> صنعت سیمان از مهمترین کارخانههای تولیدی و تأثیرگذار در شکوفایی اقتصادی کشور است. این صنعت میتواند باعث ورود فلزات سنگین به محیط زیست شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی و تعیین منبع احتمالی فلزات سنگین شامل کروم، منگنز، آهن، کبالت، نیکل، مس، کادمیوم، آرسنیک و روی در خاکهای سطحی اطراف کارخانه سیمان کردستان به کمک زمین آمار چند متغیره انجام شد.<br /> <strong>مواد و روش ها:</strong> به منظور رسیدن به هدف پژوهش، 88 نمونه خاک از اطراف کارخانه در شعاعهای 500، 1000، 2000 و 3000 متری و از دو عمق 15-0 و cm 30-15 خاک سطحی انتخاب شد. سپس با استفاده از روش زمین آمار چند متغیره، به بررسی چگونگی توزیع فلزات سنگین و دلیل پراکنش آنها در منطقه مورد مطالعه پرداخته شد.<br /> <strong>یافته ها:</strong> بر اساس نتایج تحلیل آماری دادههای بهدست آمده از آنالیز خاک، سه مؤلفه اصلی با بیش از 90 درصد واریانس کل در بین فلزات سنگین مورد مطالعه آشکار گردید. مدلهای دایرهای، کروی، نمایی و گوسی به روشهای کریجینگ ساده، کوکریجینگ معمولی، کوکریجینگ عام و ساده برای پهنهبندی پراکندگی مقدار فلزهای مورد مطالعه در محیط نرمافزار ArcGIS 10.2به عنوان مدلهای بهینه شناسایی شدند. صحت نقشههای تهیه شده با استفاده از روشهای میانگین انحراف خطا، خطای قدر مطلق میانگین و ضریب همبستگی مورد ارزیابی قرار گرفت.<br /> <strong>نتیجه گیری:</strong> پهنهبندی مقدار فلزات سنگین نشان میدهد که میانگین مقدار فلزهای کادمیوم، آرسنیک، سرب و مس در نمونههای خاک اطراف کارخانه بیشتر از میانگین استاندارد جهانی است. همچنین میتوان گفت که ساختار زمینشناسی منطقه بیشترین نقش را در آلودگی خاک دارد، با این حال فعالیتهای انسانی و بهویژه کارخانه سیمان کردستان نیز در افزایش آلودگی تأثیر داشته است.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52023120170522Application of Electre model in locating of municipal solid waste landfill (case study: the
city of Khorramabad)کاربرد روش الکتر در مکانیابی دفن بهداشتی پسماندهای شهری (مطالعه موردی: شهرستان خرمآباد)5666880610.22038/jreh.2017.22005.1130FAندا فاضل نژادکارشناس ارشد، گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی و علوم زمین، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران.روح اله میرزاییاستادیار، گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی و علوم زمین، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران.0000-0002-8294-2215رسول حیدریاستادیار، گروه جغرافیا و اکوتوریسم ، دانشکده منابع طبیعی و علوم زمین، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران.Journal Article20170213<strong>Introduction:</strong> Nowadays, increasing the urban population, followed increasing in waste production has attracted the attention of environmental researchers towards the sanitary waste disposal. It is estimated that in Khorramabad city with a population of over than 348,216 people, about 458 tones of urban waste are daily produced which are dumped in open lands. Therefore, finding a suitable site for waste disposal is necessary. The purpose of this study is to identify and introduce suitable locations for the sanitary waste disposal across the city using Electre as a Multi Criteria Decision Analysis. <br /><strong>Material and methods:</strong> For this purpose, 14 criteria including soil erosion, geology, land use, distance to roads, distance to rivers, springs and kanats, distance to faults, distance to cities and villages, slope, elevation, groundwater depth, distance to protected areas and climate were used. Three common methods including Boolean, Analytic Hierarchy Process (AHP) and Linear Combination Weighted (WLC) were used to combine the criteria maps. Considering the minimum area required for landfill sitting for a period of 20 years, five candidate sites were ultimately extracted from the final resulting map of WLC in order to introduce the best site for urban landfill. Then, these five candidates were ranked using Electre model. <br /><strong>Results: </strong>Results of weighting process showed that the groundwater depth, distance to faults and cities had the highest weights whereas elevation and slope criteria had the lowest weights. The consistency ratio for the weighting process was 0.08, which was less than 0.1, presenting the consistency and credibility of the weighting process. According to the WLC method, major parts of north-west, west and north of the area under study were identified as optimal sites. According to the results of Electre model, a site with an area of 694 hectares located in the west of city was identified as the best alternative. <br /><strong>Conclusion:</strong> The results showed that the Electre method along with multi-criteria evaluation methods can have high performance in locating sanitary municipal solid waste disposal. <strong>زمینه و هدف:</strong> افزایش روزافزون جمعیت شهری و به دنبال آن پسماندهای شهری، باعث شده تا مسئله دفع و دفن بهداشتی آنها مورد توجه جدی بسیاری از کارشناسان مسائل زیست محیطی قرار گیرد. در شهرستان خرمآباد با جمعیتی بالغ بر 348216 نفر، روزانه نزدیک به 458 تن پسماند شهری جمعآوری میشود که با توجه به دفع سنتی و تلنبار شدن، یافتن مکانی مناسب به منظور دفن این حجم عظیم پسماند ضروری است. از این رو مطالعه حاضر با هدف شناسایی و معرفی مکانهای مناسب جهت دفن بهداشتی پسماند در سطح شهرستان خرمآباد با استفاده از روش تصمیم گیری چندمعیاره الکتر انجام شد.<br /> <strong>مواد و روشها</strong><strong>:</strong> در مطالعه حاضر 14 معیار مختلف شامل فرسایشپذیری، زمینشناسی، کاربری اراضی، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه، چشمه و قنات، فاصله از گسل، فاصله از مراکز شهری و روستایی، طبقات شیب و ارتفاع، عمق آب زیرزمینی، فاصله از مناطق حفاظت شده و اقلیم مورد استفاده قرار گرفت. سه روش کلی بولین، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و ترکیب خطی وزنی برای ترکیب نقشه معیارها استفاده شد. در نهایت به منظور معرفی بهترین پهنه ها برای دفن بهداشتی مواد زائد جامد شهری، با توجه به حداقل مساحت مورد نیاز جهت دفن بهداشتی مواد زائد جامد برای دوره 20 ساله، 5 گزینه از نتیجه نهایی روش ترکیب خطی وزنی استخراج گردید و سپس این گزینه ها با استفاده از مدل الکتر رتبه بندی شدند.<br /> <strong>یافتهها:</strong> بر اساس نتایج فرآیند وزندهی، بیشترین وزن را معیار عمق آب زیرزمینی، فاصله از گسل و شهر و کمترین وزن را طبقات شیب و ارتفاع به خود گرفتند. نسبت سازگاری برای فرآیند وزندهی 0/08 به دست آمد که کمتر از 0/1 بود که نشان از سازگاری و اعتبار فرآیند وزندهی دارد. بر اساس روش ترکیب خطی وزنی، قسمتهای عمدهای از شمال غرب، غرب و جنوب شهرستان بهعنوان مناطق مناسب شناسایی شدند. در نهایت بر اساس روش الکتر، لکهای با مساحت 694 هکتار واقع در غرب شهرستان بهعنوان بهترین منطقه پیشنهادی معرفی گردید.<br /> <strong>نتیجه گیری:</strong> روش الکتر به همراه روش های معمول ارزیابی چند معیاره جهت مکان یابی دفن بهداشتی پسماندهای شهری می تواند کارایی بالایی داشته باشد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52023120170522Effect of different vermicomposts combination on seed germination and physiological status of lepidiumsativumتأثیر ترکیب ورمی کمپوستهای مختلف بر جوانهزنی و وضعیت فیزیولوژیکی گیاه ترتیزک6772880710.22038/jreh.2017.22406.1134FAمهین کاربر قریه حصارکارشناس ارشد، گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.حسین علیدادیدانشیار، گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0003-2254-495xنورعلی نیکروحمهندسی کشاورزی ، معاونت پارک ها و فضای سبز شهرداری قوچان، قوچان، ایران.Journal Article20170306<strong>Background &Objeftive:</strong> <br />Vermicompost application plays an important role in agriculture. Crop plants can be sensitive to negative effects of vermicompost at early stages of development. The aim of the present study was to test the effects of different vermicomposts on seed germination of lepidiumsativum species. <br /><strong>Materials & Methods:</strong> <br />In the current work, the effects of different vermicomposts’ extracts, which were produced from cow manure, fruit waste, paper, sawdust and leaves, on s germination and early development of lepidiumsativum were investigated in various volumetric percentages (0%, 15%, 30% and 45%). For data analysis, Statistical Package for Social Science (SPSS) program and ANOVA test were used. <br /><strong>Results:</strong> <br />The results showed that different volumetric percentages were effective on lepidiumsativum growth. Average growth in volumetric percentage of 30% was less than 15 and 45%. In the way that presence differences was significant. Volumetric percentage of 15% was in appropriate level for plant growth and seed germination. <br /><strong>Conclusion:</strong> <br />It can be concluded that the use of vermicompost extracts can have an effective role in production efficiency increase of lepidiumsativum.<strong>زمینه و هدف: </strong>استفاده از ورمی کمپوست از جایگاه ویژهای در کشاورزی برخوردار است. این امکان وجود دارد که گیاهان زراعی نسبت به کود تهیه شده در مراحل اولیه رشد حساس باشند، لذا مطالعه حاضر با بررسی تأثیر جوانه زنی و وضعیت فیزیولوژیکی گیاه ترتیزک با استفاده از ترکیب ورمی کمپوستهای مختلف انجام شد.<br /> <strong>مواد و روشها: </strong>در این مطالعه به بررسی اثر جوانه زنی گیاه ترتیزک (شاهی) با استفاده از عصاره ورمی کمپوست با درصد حجمی 0، 15، 30 و 45 درصد حجمی از ورمی کمپوست تهیه شده از فضولات گاو، زباله میوه، کاغذ، خاک اره و برگ توسط کرم خاکی Eiseniafoetida پرداخته شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 11/5) و آزمون واریانس یک طرفه(One-way ANOVA) و دوطرفه(Two-way ANOVA) انجام گرفت. میزانp کمتر از 0/05 معنیدار در نظر گرفته شد.<br /> <strong>یافتهها:</strong> بر اساس نتایج مطالعه حاضر، درصدهای حجمی متفاوت در رشد گیاه ترتیزک مؤثر بودند. میانگین رشد در درصد حجمی 30 نسبت به درصد حجمی 15 و 45 اختلاف معناداری داشت و کمتر از آنها بود. سطح 15 درصد حجمی تهیه شده از کود ورمی کمپوست تولیدی، جهت رشد گیاه و جوانه زنی سطح مناسبی میباشد.<br /> <strong>نتیجهگیری:</strong> کود ورمی کمپوست ترکیبی تهیه شده با درصد حجمی 15 درصد میتواند نقش مؤثری در افزایش کارایی تولید گیاه ترتیزک داشته باشد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52023120170522Occupational Exposure of Shahindej County Refueling Stations Workers to BTEX Compounds, in 2016بررسی مواجهه شغلی کارکنان جایگاههای عرضه بنزین و CNG شهرستان شاهیندژ با ترکیبات BTEX در سال 13957483880810.22038/jreh.2017.22753.1138FAاسماعیل جوادیکارشناس ارشد، گروه مهندسی بهداشت حرفهای، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران.یوسف محمدیاندانشجوی دکترا، گروه مهندسی بهداشت حرفهای، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.بهزاد هیبتیدانشجوی دکترا، گروه مهندسی بهداشت حرفهای، مرکز تحقیقات علوم بهداشتی، دانشکده بهداشت، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران.سیما الیاسیکارشناس ارشد، گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.Journal Article20170328<strong>Background and Aims: </strong>ٌWith increasing the number of motor vehicles that causes increasing the fuel production and sale, the ambient air quality has been worse. BTEX is one group of the important pollutants that release from gasoline and its burning. The aim of this study is evaluation of BTEX level in refueling station ambient air. <br /><strong>Methods: </strong>In this cross-sectional study, the air samples were taken from 24 workers’ breathing zones in 12 gasoline and CNG refueling stations. Samples were analyzed according to NIOSH1501 method and using GC-FID technique. SPSS-v.16 is used to analyze data with t-test and Linear Regression (p<0.05). <br /> <strong>Result</strong>: The mean concentration of benzene, toluene, ethyl-benzene and xylene in gasoline stations was 1787±327, 914±141, 973.4±183 µg/m<sup>3 </sup>and 476.1±123 respectively, and about CNG stations, there were 1142/9±863, 507.6±458, 694.9±514 and 296±245.6 µg/m<sup>3</sup>, in that order. The CNG station’s workers, who exposed to benzene, have cancer risk about 15.8×10<sup>-6</sup> and the highest HQ index was related to xylene (i.e. 8.656). The cancer risk of gasoline station workers and HQ index were 21.6×10<sup>-6</sup> and 16.19 respectively. <br /><strong>Conclusion</strong>: Gasoline stations had the highest concentration of benzene that exceeded the OEL-TWA. Cancer and non-cancer risk is in high levels that require decisions to control the condition. Improvement of fuel quality, implementation of vapor recovery systems, smarting the refuel instruments, utilization of plants for purification of BTEX and using of personal protective equipment are our recommendation for improvement of condition.<strong>زمینه و هدف: </strong>با افزایش تعداد خودروها و به مراتب آن، افزایش تولید و عرضه بنزین و گاز، کیفیت هوا به مرور زمان وخیم تر شده است. از مهم ترین آلایندههای فرار که هم از بنزین و گاز خام و هم از احتراق آنها متصاعد میشود، ترکیبات بنزن، تولوئن، زایلن و اتیلبنزن(BTEX) میباشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی غلظت BTEX در هوای جایگاه های سوخت شهرستان شاهیندژ و حومه انجام شد.<br /> <strong>مواد و روشها: </strong>در این مطالعه مقطعی، نمونه هوای منطقه تنفسی از 24 کارگر 12 جایگاه پمپ بنزین و گاز تهیه شد. نمونه ها بر اساس روش NIOSH1501 توسط دستگاه GC-FID آنالیز شدند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمونهای t-test و Linear Regression انجام شد p<0.05).<br /> <strong>یافته ها: </strong>میانگین غلظت BTEX در جایگاه های بنزین برابر 327±1787، 141±914، 183±973/4 و 123±476/1 µg/m<sup>3</sup> و در جایگاه CNG برابر 863±1142/9، 458±507/6، 514±694/9 و 245/6±296 µg/m<sup>3</sup> بود. ارتباط بین میانگین غلظت فردی و محیطی بنزن تنها در جایگاههای CNG معنی دار بود (0/05>p). خطر سرطان کارکنان جایگاههای CNG که با بنزن در تماس بودند، برابر<sup>4-</sup>10×15/8 و حداکثر مقدار شاخص HQ مربوط به گزیلن و برابر 8/656 بود. این مقادیر برای جایگاه بنزین به ترتیب برابر <sup>4-</sup>10×21/6 و 16/19 بود.<br /> <strong>نتیجهگیری:</strong>میانگین تراکم بنزن در جایگاه پمپ بنزین حداکثر بوده که بالاتر از حد مجاز کشوری میباشد. خطر ابتلاء به سرطان و شرایط غیر سرطان، بسیار بالا میباشد که نیازمند اتخاذ تصمیمات کنترلی می باشد. بهبود کیفیت سوخت، نصب سیستم های بازگردانی بخارات بنزین به مخزن، هوشمند کردن سیستم های سوختگیری، استفاده از پوشش های گیاهی تصفیه کننده ترکیبات BTEX و همچنین استفاده از لوازم حفاظت فردی، جهت بهبود شرایط پیشنهاد می شود. دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله پژوهش در بهداشت محیط2423-52023120170522Zaveh Cement Plant Environmental Impact Assessment Using Iranian Leopold Matrixارزیابی اثرات زیست محیطی کارخانه سیمان زاوه با استفاده از ماتریس لئوپولد ایرانی8493889210.22038/jreh.2017.23003.1144FAالهام السادات حیدریکارشناسی ارشد، گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.حسین علیدادیدانشیار، گروه مهندسی بهداشت محیط و حرفهای، مرکز تحقیقات علوم بهداشتی مشهد، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0003-2254-495xمریم سرخوشاستادیار، گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0002-3657-639Xسمیه صادقیانکارشناس، گروه محیط زیست، کارخانه سیمان زاوه ـ تربت حیدریه، ایران.Journal Article20170419<strong>Background and Objectives</strong>: Cement production process produces million tons of by products such as dust, toxic gases and heavy metals associated with health (respiratory) risks and environmental pollution. The aim of the current paper is to assess the environmental impact of Zaveh Cement plant by using Iranian Leopold Matrix. <br /> <br /> <br /><strong>Materials and method</strong>: The current descriptive analytical study examined the current status of the region's environment; then reviewing the technical sources of the project was performed in order to identify the most important activities of operation and construction phases. Finally, Iranian matrix method was selected to assess the environmental impact of cement plant. <br /> <br /><strong>Results</strong>: Based on the obtained results, the major negative environmental impacts on the physical part include soil pollution and erosion, air pollution, and noise pollution, respectively. The major negative biological impacts are the impacts on plant and animal species density, and the quality of the habitat, respectively. According to the results of the evaluation conducted using Iranian matrix method on Zaveh-Torbat cement plant, with the separation of construction and operation, there is no column with values less than -3.1, and the number of rows with values less than -3.1 constitutes less than 50 %. <br /><strong>Conclusions</strong>: According to the Iranian matrix, the project of Zaveh-Torbat cement plant is acceptable with the implementation of integrated environmental management strategies. <strong>زمینه و هدف:</strong> فرآیند تولید سیمان هر ساله باعث تولید میلیونها تن محصول جانبی از جمله گردوغبار، گازهای سمی و فلزات سنگین شده که خطرات بهداشتی- تنفسی و آلودگی زیست محیطی را بهدنبال خواهد داشت. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی آثار زیست محیطی کارخانه سیمان زاوه - تربتحیدریه با استفاده از ماتریس لئوپولد ایرانی انجام شد.<br /> <strong>مواد و روشها:</strong> در این مطالعه توصیفی - تحلیلی ابتدا وضعیت موجود محیط زیست منطقه مورد بررسی قرار گرفت، سپس با مرور منابع فنی پروژه، در جهت شناسایی مهمترین فعالیتهای فاز بهرهبرداری و ساختوساز اقدام گردید. در نهایت روش ماتریس ایرانی به منظور ارزیابی اثرات زیست محیطی کارخانه سیمان انتخاب شد.<br /> <strong>یافتهها: </strong>بر اساس نتایج مطالعه، عمده اثرات منفی زیست محیطی در بخش فیزیکی به ترتیب شامل: آلودگی و فرسایش خاک، آلودگی هوا و آلودگی صوتی؛ و عمده اثرات منفی در بخش بیولوژیکی به ترتیب شامل: تأثیر بر تراکم گونههای گیاهی و جانوری و کیفیت زیستگاه میباشد. بر اساس ارزیابی با استفاده از روش ماتریس ایرانی بر روی کارخانه سیمان زاوه به تفکیک فازهای ساختوساز و بهرهبرداری، تعداد ستون با میانگین ارزشی کمتر از 3/1- وجود نداشت و تعداد ردیف با میانگین کمتر از 3/1- کمتر از 50% بود.<br /> <strong>نتیجهگیری:</strong> در صورت اتخاذ راهکارهای جامع مدیریت محیط زیست میتوان به میزان زیادی آثار منفی را در محیط کاهش داد. بنابراین از نظر ماتریس ایرانی، پروژه احداث کارخانه سیمان زاوه – تربت حیدریه، همراه با اجرای طرحهای بهسازی قابل قبول است.