صادق حسیننیایی؛ محمد جعفری؛ علی طویلی؛ سلمان زارع
چکیده
زمینه و هدف: نگرانیهای عمومی درباره تأثیر آلایندههای محیطی بر سلامت انسان منجر به افزایش توجه به وجود مواد سمی در رژیم غذایی انسان و حیوان در دهههای گذشته شده است. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی تأثیر کمپوست پسماند شهری بر کاهش غلظت فلز سرب در رژیم غذایی و اندامهای نشخوارکنندگان چراکننده میباشد. مواد و روشها: در یک آزمایش گلخانهای ...
بیشتر
زمینه و هدف: نگرانیهای عمومی درباره تأثیر آلایندههای محیطی بر سلامت انسان منجر به افزایش توجه به وجود مواد سمی در رژیم غذایی انسان و حیوان در دهههای گذشته شده است. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی تأثیر کمپوست پسماند شهری بر کاهش غلظت فلز سرب در رژیم غذایی و اندامهای نشخوارکنندگان چراکننده میباشد. مواد و روشها: در یک آزمایش گلخانهای کمپوست در چهار سطح 0، 1، 3 و 5 درصد وزنی به یک خاک معدنی آلوده به سرب اضافه شد و به مدت شش ماه گیاه Stipa arabica (استیپا) در آن کشت داده شد. بعد از برداشت گیاه، غلظت سرب خاک و ریشه و شاخساره با استفاده از دستگاه ICP-OES مشخص شد. سپس میزان دریافت روزانه سرب توسط گاو و گوسفند و غلظت آن در اندامها بر اساس مدلهای زنجیره غذایی تعیین و با استانداردهای اتحادیه اروپا در رابطه با کیفیت محصولات حیوانی از دیدگاه سلامت حیوان و امنیت غذایی برای انسان به عنوان حد بحرانی مقایسه شد. یافتهها: نتایج نشان داد که کمپوست توانست با کاهش 65 و 60 درصدی به ترتیب برای گاو و گوسفند، دریافت روزانه سرب را به حد مجاز از دیدگاه سلامت حیوان برساند. تجمع سرب در اندامها به صورت کلیه > کبد > گوشت بود که با اعمال کمپوست تا % 64/77 کاهش یافت و از لحاظ سلامت حیوان غلظت سرب در همه اندامها به حد ایمن کاهش پیدا کرد و از دیدگاه امنیت غذایی غلظت آن را برای مصرف گوشت توسط انسان به کمتر از مقدار استاندارد رساند.نتیجهگیری: کمپوست پسماند شهری به عنوان یک بهساز آلی میتواند به طور معنیداری غلظت سرب در رژیم غذایی و بافتهای حیوانات را کاهش دهد و آن را به حد مجاز برساند.
اکرم قربانی؛ محمدجواد علیپور علیپور؛ محمد غفوری
چکیده
زمینه وهدف : پراکندگی فلزات سنگین در انواع رسوبات از مباحث مهم و نوین در رسوب شناسی محیطی است. این پژوهش با هدف بررسی میزان فاکتورآلودگی ، غلظت فلزات کادمیوم و سرب، شاخص انباشت ژئوشیمیایی و رده ریسک اکولوژیکی در خاک پایین دست لندفیل تایباد انجام شد.مواد وروشها : 15 ایستگاه به فاصله 100 متری از یکدیگر و در امتداد آبراهه خروجی از سایت از ...
بیشتر
زمینه وهدف : پراکندگی فلزات سنگین در انواع رسوبات از مباحث مهم و نوین در رسوب شناسی محیطی است. این پژوهش با هدف بررسی میزان فاکتورآلودگی ، غلظت فلزات کادمیوم و سرب، شاخص انباشت ژئوشیمیایی و رده ریسک اکولوژیکی در خاک پایین دست لندفیل تایباد انجام شد.مواد وروشها : 15 ایستگاه به فاصله 100 متری از یکدیگر و در امتداد آبراهه خروجی از سایت از فاصله 100 تا 1500 متری انتخاب شدند. بعد از نمونه برداری به تعداد 5 نمونه و تکرار 3 بار از هر ایستگاه، نمونه ها جهت آنالیز به آزمایشگاه منتقل شدند.یافته ها : در ایستگاه 2و6 چون فاکتورهای آلودگی(CF) بین 1 تا 3 هستند بنابراین میزان آلودگی در این ایستگاه ها متوسط، در ایستگاه 10 بسیار زیاد و برای بقیه ایستگاه ها چون فاکتورهای آلودگی بین 3 تا 6 هستند میزان آلودگی زیاد است. برای فلز کادمیوم فاکتور آلودگی(CF) در تمامی ایستگاهها بین 3 تا 6 و آلودگی زیاد است. بر اساس نتایج میزان فلزات سرب و کادمیوم در رده ریسک اکولوژیکی متوسط قرار دارند. نتیجه گیری : میزان آلودگی فلز سرب درایستگاه 2و6 متوسط ، ایستگاه 3 بسیارزیاد و در بقیه ایستگاهها زیاد است . آلودگی فلز کادمیوم درتمام ایستگاهها زیاد گزارش شد. هردو فلز از نظر ریسک اکولوژیکی دررده متوسط قراردارند. غلظت فلزات مذکور در خاک پایین دست لندفیل از میانگین خاک جهانی و پوسته زمین بطور معنی داری بیشتر است. به نظر می رسد این آلودگی ناشی از لندفیل باشد که توسط رواناب های فصلی به اراضی پایین دست انتشار یافته است.
علیرضا میرزاحسینی؛ فاطمه ابراهیمی؛ نبی اله منصوری
چکیده
زمینه و هدف: توسعه صنعتی از یکسو با ایجاد محصولات شیمیایی مضر و ضایعات صنعتی، شامل فلزات سنگین و از سوی دیگر با افزایش مصرف انرژی و بهتبع آن انتشار گازهای آلاینده جوی، باعث آلودگی محیط زیست میشود. شهر بندرعباس از نظر توزیع جغرافیایی صنایع، در مقایسه با دیگر نقاط شهری و روستایی استان، از تمرکز صنعتی بالایی برخوردار است. از اینرو ...
بیشتر
زمینه و هدف: توسعه صنعتی از یکسو با ایجاد محصولات شیمیایی مضر و ضایعات صنعتی، شامل فلزات سنگین و از سوی دیگر با افزایش مصرف انرژی و بهتبع آن انتشار گازهای آلاینده جوی، باعث آلودگی محیط زیست میشود. شهر بندرعباس از نظر توزیع جغرافیایی صنایع، در مقایسه با دیگر نقاط شهری و روستایی استان، از تمرکز صنعتی بالایی برخوردار است. از اینرو لزوم بررسی آلودگی هوای ناشی از این صنایع و تأثیرات مخرب آنها بر محیط زیست منطقه ضروری است، لذا مطالعه حاضر - با هدف بررسی میزان فلزات سنگین ناشی از فعالیت صنایع انجام شد.مواد و روشها: عملیات نمونهبرداری از هوای محیط در 7 مکان از منطقه در دو فصل زمستان و بهار (1398-99) انجام گرفت. روش نمونهبرداری و آمادهسازی جهت قرائت بر اساس استانداردهای آژانس حفاظت از محیط زیست و مؤسسه ملی ایمنی و سلامت شغلی بود. نمونهبرداری با استفاده از پمپ با مکش حجم بالا (High – Volume) با دبی 7/1 متر مکعب در دقیقه و مدت زمان 24 ساعت، در ارتفاع 3 متری از سطح زمین انجام گرفت و فلزات سنگین نمونههای برداشت شده با استفاده از دستگاه جذب اتمی Varian مدل Z220با تکنیک کوره اندازهگیری شد. در این تحقیق از فیلترهای فایبر گلاس دایرهای شکل با قطر 47 میلیمتر برای نمونهبرداری از محیط باز استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج حاصل از آنالیز ذرات موجود در هوا، غلظت فلزات سنگین بهترتیب روند کاهشی شامل V نتیجه گیری: میزان ذرات معلق در تمامی مکانهای نمونهبرداری بالاتر از استانداردهای زیستمحیطی بود. همچنین به استثناء وانادیوم، غلظت همه عناصر در نمونههای مناطق مسکونی پایینتر از حدود مجاز بود.
معصومه کوهی؛ عاطفه چمنی
چکیده
زمینه و هدف: زایندهرود، تنها رودخانه دائمی فلات مرکزی ایران است. این رودخانه در معرض تخلیه گسترده فاضلاب و پساب از چندین منبع آلودگی نقطهای و غیر نقطهای قرار گرفته است. بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف بررسی کیفیت رسوب رودخانه زایندهرود انجام گرفت.مواد و روشها: در این مطالعه نمونهبرداری از رسوبات در 3 تکرار در 6 ایستگاه ...
بیشتر
زمینه و هدف: زایندهرود، تنها رودخانه دائمی فلات مرکزی ایران است. این رودخانه در معرض تخلیه گسترده فاضلاب و پساب از چندین منبع آلودگی نقطهای و غیر نقطهای قرار گرفته است. بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف بررسی کیفیت رسوب رودخانه زایندهرود انجام گرفت.مواد و روشها: در این مطالعه نمونهبرداری از رسوبات در 3 تکرار در 6 ایستگاه در حاشیه رودخانه زایندهرود در فصول بهار، تابستان، پاییز و زمستان سال 1399 انجام شد. سپس غلظت سرب و کادمیوم تعیین شد. در نهایت، فاکتور تجمع زیستی، شاخص ژئوشیمیایی مولر، فاکتور آلودگی، درجه آلودگی، درجه آلودگی اصلاح شده، شاخص خطر اکولوژیکی بالقوه و شاخص بارِ آلودگی فلزات سنگین محاسبه شد.یافتهها: بر اساس نتایج، میانگین غلظت کادمیوم در بهار، تابستان، پاییز و زمستان بهترتیب 18/1، 13/1، 08/1 و 54/0 میلیگرم در کیلوگرم و میانگین غلظت سرب بهترتیب 13/26، 04/23، 96/23 و 17/11 میلیگرم در کیلوگرم بود. شاخص ارزیابی خطر اکولوژیکی در فصل بهار، تابستان و پاییز، منطقه را در معرض خطر اکولوژیکی متوسط و در فصل زمستان، منطقه را در معرض خطر اکولوژیکی کم ارزیابی کرد. نتیجهگیری: در مقایسه میانگین غلظت فلزات با مقادیر استاندارد کیفیت رسوب کانادا برای آبهای شیرین، میزان سرب موجود در رسوبات از میزان استاندارد کمتر بود، اما کادمیوم بیش از میزان استاندارد بود. یافتههای این پژوهش، وضعیت بحرانی رودخانه را بهعنوان مهمترین منبع آب شیرین در فلات مرکزی ایران نشان میدهد. علاوه براین، این مطالعه میتواند بهعنوان مبنایی برای اجرای سیاستهایی در جهت کاهش تجمع فلزات سنگین در محیطهای آبی باشد.
محسن محمدی گلنکش؛ سید علی اکبر هدایتی؛ محمد فروهر واجارگاه؛ احمدرضا پیرعلی؛ مریم فلاح
چکیده
زمینه و هدف: پایش رسوبات در محیط های آبی بدلیل نقش آنها در آلایندگی اهمیت بسزایی دارد. این مطالعه با هدف پایش آلودگی برخی فلزات سنگین(کادمیم، مس،آهن،سرب و روی) در رسوبات سطحی تالاب انزلی صورت گرفت.مواد وروش ها: بدین منظور نمونه های رسوب از سه بخش شرقی؛ غربی و مرکزی تالاب در فصول مختلف 1399جمع آوری شدند. در ادامه با استفاده از Arc GIS 10.7 پهنه ...
بیشتر
زمینه و هدف: پایش رسوبات در محیط های آبی بدلیل نقش آنها در آلایندگی اهمیت بسزایی دارد. این مطالعه با هدف پایش آلودگی برخی فلزات سنگین(کادمیم، مس،آهن،سرب و روی) در رسوبات سطحی تالاب انزلی صورت گرفت.مواد وروش ها: بدین منظور نمونه های رسوب از سه بخش شرقی؛ غربی و مرکزی تالاب در فصول مختلف 1399جمع آوری شدند. در ادامه با استفاده از Arc GIS 10.7 پهنه بندی فلزات رسوب تالاب صورت گرفت.یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد بیشترین غلظت در منطقه غربی تالاب مشاهده شد. میانگین غلظت فلزات سنگین در رسوبات تالاب برای مس(18/47) ، روی(74/15)، کادمیوم(0/67)، سرب(12/05)و آهن(1/97) میلیگرم برکیلوگرم در بخش غربی بدست آمد. در این بررسی ترتیب غلظت فلزات مورد بررسی در نمونه های رسوب در هر سه منطقه بصورت کادمیوم< آهن < سرب< مس<روی بدست آمد. ارزیابی همبستگی پیرسون نیز ارتباط قوی و معنادار(در سطح 0/05)بین سرب با مس و روی را نشان داد. براساس نقشه پهنه بندی بخش های واقع در حدواسط مرکز تا غرب تالاب مقادیر بالاتری از فلزات را در رسوبات خود جای داده است.نتیجه گیری:در مجموع فعالیت های مختلف انسانی و توسعه صنایع و وجود اراضی کشاورزی در محدوده تالاب انزلی و رودخانه های ورودی را می توان از عوامل موثر بر آلودگی دانست. لذا با پایش مستمر زیستی و اکولوژیکی تالاب می توان رآوردی از میزان فلزات سنگین و سهم هرکدام در تالاب پی برد. همچنین مدیریت در راستای حفاظت و پایش از تالاب ضروری بنظر می رسد.
سمیه سفیدگر شاهکلایی؛ مجتبی بارانی مطلق؛ فرهاد خرمالی؛ اسماعیل دردی پور
چکیده
زمینه و هدف: افزایش فعالیتهای کشاورزی و به دنبال آن رهاسازی آلایندهها از سامانههای کشاورزی و همچنین گسترش صنایع سبب ورود یونهای فلزهای سنگین از جمله کادمیوم و سرب به محیط زیست میشود. کاربرد جاذبها از روشهای مناسب برای ناپویاسازی فلزهای سنگین در خاکهای آلوده میباشند. این پژوهش با هدف بررسی اثر اصلاحکنندههای آلی و ...
بیشتر
زمینه و هدف: افزایش فعالیتهای کشاورزی و به دنبال آن رهاسازی آلایندهها از سامانههای کشاورزی و همچنین گسترش صنایع سبب ورود یونهای فلزهای سنگین از جمله کادمیوم و سرب به محیط زیست میشود. کاربرد جاذبها از روشهای مناسب برای ناپویاسازی فلزهای سنگین در خاکهای آلوده میباشند. این پژوهش با هدف بررسی اثر اصلاحکنندههای آلی و معدنی بر زیست فراهمی سرب و کادمیوم در طول زمان انکوباسیون در خاک انجام گردید. مواد و روشها: تیمارها آزمایش شامل کاربرد سه سطح (0، 1 و 5 درصد وزنی) اصلاحکنندههای آلی (بیوچار 640 و بیوچار 420)، اصلاحکنندههای معدنی (زئولیت، بنتونیت، لیکا و پومیس) و دو زمان (90 و 180 روز) به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار بود. در پایان زمان انکوباسیون زیست فراهمی سرب و کادمیوم با روش DTPA و EDTA تعیین شد. یافتهها: نتایج نشان داد گذشت زمان باعث افزایش زیست فراهمی سرب و کادمیوم عصارهگیری شده با DTPA گردید. همچنین، افزودن بیوچار 640 ، بنتونیت و سطح 5 درصد زئولیت سبب کاهش مقدار سرب عصارهگیری شده با EDTA گذشت زمان شدند بیشترین میزان کاهش سرب عصارهگیری شده با EDTAبا گذشت زمان در سطح 1 درصد بیوچار 640 مشاهده گردید. کاربرد اصلاحکنندههای آلی (بیوچار 640 و 420) و معدنی (پومیس، لیکا، زئولیت و بنتونیت) سبب افزایش مقدار کادمیوم عصارهگیری شده با EDTA با گذشت زمان شدند. نتیجهگیری: اصلاحکنندههای آلی بدلیل ظرفیت تبادل کاتیونی و کربن آلی بالایی که نسبت به اصلاحکنندههای معدنی دارند، در تثبیت فلزات موثرتر بودند.
پریسا دادخواه؛ عاطفه چمنی؛ ثمر مرتضوی
چکیده
زمینه و هدف: با توسعه صنایع در سواحل و گسترش شهرهای ساحلی، اکوسیستمهای آبی و آبزیان در معرض آلایندههای مختلف به ویژه فلزات سنگین قرار گرفتهاند. فلزات سنگین پس از ورود به محیط آبی در بافت آبزیان تجمع یافته و در نهایت وارد زنجیره غذایی شده و به بدن انسان راه مییابند. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی خطر عناصر سرب، کادمیوم و روی در ...
بیشتر
زمینه و هدف: با توسعه صنایع در سواحل و گسترش شهرهای ساحلی، اکوسیستمهای آبی و آبزیان در معرض آلایندههای مختلف به ویژه فلزات سنگین قرار گرفتهاند. فلزات سنگین پس از ورود به محیط آبی در بافت آبزیان تجمع یافته و در نهایت وارد زنجیره غذایی شده و به بدن انسان راه مییابند. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی خطر عناصر سرب، کادمیوم و روی در دو گونه ماهی خوراکی کوسه باله سیاه کوچک و ماهی هامور خلیج فارس در سال ۱۳۹۵ انجام شد.
مواد و روشها: در مطالعه حاضرنمونهبرداری در پاییز سال ۱۳۹۵ انجام گرفت و از هر گونه ماهی، 15 نمونه عضله برداشت و به روش مرطوب هضم و غلظت سرب، روی و کادمیوم به وسیله دستگاه جذب اتمی Furnace AAS Model 67OG اندازهگیری گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS، ورژن 20 و آزمونهای Shapiro-Wilk، One Sample T-Test و Binomial Test انجام شد.
انجام شد.
یافتهها: بر اساس نتایج، میانگین غلظت فلزات سرب، روی و کادمیوم به ترتیب در عضله ماهی کوسه بال سیاه کوچک 5/5، 8/4 و 0/22mg/kg و در ماهی هامور به ترتیب 9/14، 13/54 و 0/27mg/kg بود که میانگین غلظت فلز سرب در هر دو ماهی، بیشتر از حد استاندارد سازمان جهانی بهداشت بود. مقدار شاخص بهره مخاطره کل برای ماهی کوسه باله سیاه کوچک و ماهی هامور کمتر از 1 بود.
نتیجهگیری: جذب سرب، کادمیوم و روی بهواسطه مصرف عضله خطری مصرفکنندگان را تهدید نمیکند، اما مقادیر فاکتور وضعیت بهدست آمده برای ماهی کوسه باله سیاه کوچک و ماهی هامور در محدوده استاندارد معرفی شده برای ماهیان آبهای آزاد قرار ندارد و نشاندهنده شرایط نامناسب این زیستگاه برای آبزیان از نظر سلامت و استرسهای محیطی میباشد.
سپیده یگانه شالی؛ قاسم رحیمی؛ لیلا جهانبان؛ صلاح الدین مرادی؛ عیسی ابراهیمی
چکیده
زمینه و هدف: در دهههای اخیر، تمرکز فعالیتهای صنعتی، کشاورزی و شهرنشینی باعث آلودگی و تجمع عناصر سنگین در خاک و گیاهان شده است که بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم بر زندگی انسانها و حیوانات اثر میگذارد. در حال حاضر در اکثر محصولات کشاورزی تجمع آلایندهها به دلیل استمرار مصرف نامتعادل کودها که از دیدِ مصرف کنندگان به دور مانده، ...
بیشتر
زمینه و هدف: در دهههای اخیر، تمرکز فعالیتهای صنعتی، کشاورزی و شهرنشینی باعث آلودگی و تجمع عناصر سنگین در خاک و گیاهان شده است که بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم بر زندگی انسانها و حیوانات اثر میگذارد. در حال حاضر در اکثر محصولات کشاورزی تجمع آلایندهها به دلیل استمرار مصرف نامتعادل کودها که از دیدِ مصرف کنندگان به دور مانده، بسیار بیشتر از حد مجاز است. مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان جذب فلزات سنگین مس، سرب و کادمیوم بر روی اندامهای مختلف موشهای تحت تغذیه گیاه توتفرنگی آلوده انجام شد.
مواد و روشها: در این پژوهش تجمع و توزیع عناصر سنگین در اندامهای مختلف موش صحرایی که تحت شرایط مختلف غذایی قرار گرفته بودند، مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه گروههای مختلف موش (تعداد 27 موش) با توتفرنگی آلوده به عناصر سنگین به صورت گاواژ دهانی در طی یک دوره 3 ماهه، هر روز تغذیه شدند. با توجه به متوسط وزن موشها برای هر کدام 0/5g توتفرنگی تازه در نظر گرفته شد. عناصر سنگین کادمیوم (15/773mg/L)، سرب (41/560mg/L) و مس (9/445mg/L) به صورت محلول به گیاه اضافه شد. در ادامه آزمایش، عناصر سنگین (کادمیوم، مس و سرب) تجمع یافته در اندامهای مختلف موش (کلیه، کبد، پانکراس، بیضه، طحال و مغز) اندازهگیری شدند.
یافتهها: غلظت عناصر مورد بررسی در توتفرنگیهای تولیدی بالاتر از حد استاندارد ایران بودند؛ بهگونهای که میزان عناصر در میوه توتفرنگی برای کادمیوم، سرب و مس به ترتیب برابر با 7/7، 26 و 3/2mg/kgمیوه بهدست آمد. بر اساس نتایج مطالعه، بین اندامهای مختلف اختلاف معنیداری در جذب عناصر وجود داشت؛ بهگونهای که در مورد عنصر کادمیوم در تیمار آلوده در کلیه (0/41g/d) که بیشترین مقدار بود، اختلاف معنیداری با اندام مغز (0/24g/d) که کمترین جذب کادمیوم را داشت، مشاهده شد. عناصر سنگین سرعت افزایش وزن موشها را کاهش داد. تجمع این عناصر در کلیه، کبد و پانکراس بالاتر از سایر اندامها بود. مغز کمترین تجمع را در بین اندامهای مورد برررسی نشان داد. بالاترین جذب عناصر توسط کلیه بود.
نتیجهگیری: به طور کلی نتایج نشان داده است در صورتی که کیفیت توت فرنگی مورد ارزیابی قرار نگیرد و به صورت آلوده در جامعه توزیع شود میتواند اثرات زیان بار بسیاری بر سلامت جامعه داشته باشد و این کنترل کیفیت باید با دقت بالا صورت گیرد.
رقیه رضایی مالیدره؛ محمد شکر زاده؛ بیتا خاصی؛ سمانه روحی؛ فاطمه زابلی
چکیده
زمینه وهدف: پختوپز و همچنین شستشو باعث کاهش میزان فلزات سنگین در برنج میشود. بنابراین شناسایی بهترین روش پختوشستشو جهت کاهش فلزات سنگین ضروری است. هدف از این مطالعه بررسی میزان باقیمانده فلزات کادمیوم و سرب در برنج طارم در شهر قائمشهر بعد از فرآیندهای شستشو و پخت می باشد. روشکار:این مطالعه توصیفی- مقطعی درسال 1394 درشهرقائمشهراستان ...
بیشتر
زمینه وهدف: پختوپز و همچنین شستشو باعث کاهش میزان فلزات سنگین در برنج میشود. بنابراین شناسایی بهترین روش پختوشستشو جهت کاهش فلزات سنگین ضروری است. هدف از این مطالعه بررسی میزان باقیمانده فلزات کادمیوم و سرب در برنج طارم در شهر قائمشهر بعد از فرآیندهای شستشو و پخت می باشد. روشکار:این مطالعه توصیفی- مقطعی درسال 1394 درشهرقائمشهراستان مازندران انجام شد. شهر قائمشهر به پنج منطقه تقسیم و از هر منطقه سه نمونه برنج بهطور تصادفی جمعآوری شد. غلظت فلزات سرب و کادمیوم در 75 نمونه برنج خام، شسته شده بهوسیله آب، پخته شده، آبکش شده و کته مورد ارزیابی قرارگرفت.جهت اندازهگیری میزان دو فلز سنگین کادمیوم وسرب دربرنج و مقایسه سطح زیر منحنی استاندارد بانمونههای موردآزمایش، ازاستانداردهای ساخته شده استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماریSPSS(نسخه 18) و آزمونهایt-test Student، Analysis of Variance (ANOVA) و آزمون تعقیبی Duncanانجام شد (05/0>p). یافتهها:بر اساس آزمون t-test Student، میزان غلظت سرب و کادمیوم در برنج از حد استاندارد جهانی و ایران بالاتر بود. کمترین میزان کادمیوم در روش آبکشی (0/80±0/19) و کمترین میزان سرب درروش شستشوبا آب (0/3±0/87) بود. بر اساس آزمون ANOVAبین غلظت کادمیوم و سرب درنمونههای برنج در مناطق مختلف اختلاف معنیداری وجود داشت (0/50>p).براساس آزمون Duncan نیزمیانگینهای مقادیر کادمیوم و سرب در نمونه خام با تمامی نمونهها اختلاف معنیداری داشت و میزان این فلزات در برنج خام بیشتر از سایر نمونهها بود (0/50>p). نتیجهگیری: میزان فلزات مورد مطالعه در نمونه های برنج مورد بررسی بالاتر از حد مجاز استاندارد بود. کمترین میزان فلزات در روش های آبکشی و شستشو مشاهده شد. با توجه به اینکه آلودگی در برنج کشت شده نزدیک به پساب های صنعتی بیشتر بود، میبایست از کاشت برنج در مناطق نزدیک به کارخانجات صنعتی ممانعت بهعمل آید و آموزشهای لازم جهت نحوه پخت برنج داده شود.